هنرمندان ایرانی

ایران هنرمندان زیادی داره به قول خودمون که میگیم هنر نزد ایرانیان است و بس... بعضی از این هنرمندان واقعا هنرمندند اما خیلیهاشون به ظاهر هنرمندند و در ریشه خودشون اون اصل هنری رو ندارن از موسیقی گرفته تا نقاشی و شعر و هنرهای دستی و ... مثلا در زمینه موسیقی اونهایی که توی کارند میدونند که گروه کامکارها به اسم ...خوارها معروفند چون شاگردهاشون رو سرکیسه میکنن و فقط از هنر، زدن ساز و شهرت میدونن چیه فقط کافیه با موسسه اشان تماس بگیرید تا بفهمید تا من چی میگم ولی در مقابل شهرام ناظری که از جون و دل برای موسیقی کشور زحمت میکشه. هنرمندان در ایران به واسطه اینکه کاملا تامین نمیشن دست به یکسری کارهایی میزنن مثلا هنرشون (فوت کوزه گری) رو کاملا در اختیار شاگردها و حتی همکارانشون قرار نمیدن مبادا که اونها روی دستشون بلند بشن، این امر یه چیز کاملا طبیعیه چون اینجا ایران است و هرکسی جای خودش رو نمیدونه و این باعث میشه تا در زمینه هنر بخصوص موسیقی گاها درجا بزنیم مگر اینکه یک کاوشگر پیدا بشه تا به اون هنرمند پول خوبی بده تا اون هنرمند در مورد هنرش  صحبت هایی بکنه یا اینکه هنر اون هنرمند بطور موروثی در بیاید. مردمانی ساده و بی شیله پیله از این دسته هنرمندان دفاع میکنن بدون اینکه بدونن دنیا چه خبره مثلا با آوردن اسم یه هنرمند از طرف شما سریع حرفتون رو اصلاح میکنن که استاد فلانی خیلی جالبه که اینگونه افراد حتی کوچکترین اطلاعات واقعی در زمینه اون هنر و یا هنرمند ندارند و خودشون رو مرید اون شخص میدونن. در زمینه نقاشی هم همینطوره برای مثال کاریکاتور.

   حتما بهرام عظیمی رو میشناسید و یا اگر اسمش را نشنیده باشید کارهاشو زیاد از حد دیدید خالق داوود خطر و داداش سیاه یا سیاه ساکتی و دوستانش. انیمیشن های این هنرمند با دوستانش واقعا در نوع خودش یک تحول در زمینه انیمیشن در ایران بود و این اتفاق باعث شد تا بهرام عظیمی از یک کاریکاتوریست به یک کارتونیست موفق تبدیل بشه (حقیقتا از دیدن کارهاش لذت میبرم) و در برخی از سمینارها ازش دعوت کنن و در برنامه های تلویزیونی دعوت به مصاحبه بشه و در یکی از همین مصاحبه های تلوزیونی(چند قدم مانده به صبح) که دیشب از کانال چهار صدا و سیما پخش شد من پای مصاحبه وی بنشینم و امروز این مطلب رو بنویسم ؟؟ برنامه تلویزیونی یک برنامه ای بود که از عظیمی درمورد کارهایش سوال میکرد. اصولا کاریکاتوریستها به واسطه کارشون آدمهایی شوخ طبع هستند اما دیشب عظیمی اونجا رو کاملا اشتباه گرفته بود و فراموش کرده بود که اونجا یک مصاحبه تلویزیونی با پخش زنده است و زندن هر حرفی جایز نیست مثلا اینکه عنوان کرد یک کاریکاتورش رو ده میلیون تومان فروخته و مجری ازش سوال کرد که این پولهایی که از فروش کاریکاتورها میگیرید چه کار میکنید: و عظیمی جواب بده " همه اش خرج الندگوهای زنم میشه...به خدا...منو کشته هر چی در میارم باید براش الندگو بگیرم..." و در جایی که مصاحبه گر ازش سوالی کرد، که عظیمی خوشش نیامد رو به مصاحبه گر کرد و گفت که" یه کار نکن پتت رو بریزم رو آب ها منم یه چیزایی از شما میدونم؟؟ یا اینکه " من خالیبندم و برادرم هم مثل من زیاد خالی میبنده" به نظر شما درسته که یک هنرمند خودش رو خالیبند معرفی بکنه و یا از واژه خالیبند استفاده کنه و یا از واژه زنم بجای همسرم و یا خانومم استفاده بکنه و با اون لحن صحبت کردن که خالی از هرگونه طنز بود. مصاحبه دیشب نشانگر این بود که عظیمی و یا عظیمی ها از جمله افرادی هستند که با شرکت در کلاسهای فرهنگسراها و یا ... و یک شانس کوچک به جایی رسیدند اینها همون دسته افرادی هستند که جامعه هنر رو دچار مختل میکنن و باعث میشن که همکارانشون هم زیر سوال برن البته پشتکار بعضی از این هنرمندان واقعا ستودنی است. اینگونه افراد در زمینه سینما فوق العاده زیادند که در مصاحبه هاشون این امر کاملا معلومه و یا حتی در فوتبال که بازیکنانی هستند که چون حرف زدن بلد نیستند بهشون گفته شده که مصاحبه نکنن!! اما اگر در کشور این امکان وجود داشت که جوانان با علاقه و امکانات  و با توجه به استعدادهاشون رشته دانشگاهی خود را انتخاب کنند و هنرمندان ما سواد آکادمیک داشته باشند، دیگر ما شاهد یک چنین مصاحبه هایی نبودیم.

کاریکاتور های بهرام عظیمی رو مییتونید اینجا کلیک کنید و ببینید.

مطالب بابک عظیمی در مورد برادرش رو میتونید در قسمت نظرات بخونید.

نظرات 11 + ارسال نظر
حسام شنبه 15 دی 1386 ساعت 22:51 http://hessamm.blogsky.com/

متاسفانه بخش عمده جامعه هنری ما از همین دسته هستن. چه در صنف سینما نگاه کنی و چه در نقاشی و خطاطی و ... حضور هنرمندان اینچنینی کم نیست.
در خانه سینما به اینجور هنرمندا می گن هنرمند بی فرهنگ! من برنامه دو قدم مانده به صبح محمد صالح علاء رو خیلی دوست دارم و از شخصیت خود صالح علاء هم خیلی خوشم میاد اما بعضی وقتا متاسفانه کسانی به برنامه اش دعوت می شن که شان هنرمند رو در حد یه کاسب بازاری تنزل می دن.

بابک عظیمی دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 14:20 http://ausiran.blogspot.com

سلام .. من داداش بهرام هستم و اتفاقی مطلب شما رو راجع به بهرام خوندم . من متاسفانه هیچ یک از برنامه های دو قدم مانده به صبح رو ندیدم ، چون ایران زندگی نمی کنم ... حیفم اومد چند تا نکته را نانوشته باقی بزارم و برم

۱- یکی از دلایل موفقیت کار های بهرام که شما هم تو مطلبتون اذعان کردید که از دیدنشون لذت می برین اینه که زندگی واقعی را نشون میده،‌حرفایی که روزمره رد و بدل میشه و این موضوع هم از نگاه بهرام به زندگی نشآت می گیره ... بهرام همه جا خود واقعیش رو به نمایش میزاره ، تو کاراش خودشه موقع حرف زدن خودشه ....تمام بدبخت بیچارگی فرهنگی ما ایرانیا اینه که بیرون یک جوری هستیم و دردرون یک جوره دیگه.. دخترامون هزار جور در خلوت عشق و حال میکنه ولی در انظار یک جور دیگه ای خودشون را نشون میدن.. وضع پسرا هم همینطوره

۲- یکی از دلایلی که من از اون مملکت اومدم بیرون این بود که کمتر آدمی پیدا میشد که خودش باشه .. بیشتر آدما رو یک لایه ای از دورویی و نفاق پوشونده بود .. جلوت قربون صدقه میرن پشت فحش خواهر و مادر میدن .. به همین خاطر این قشنگی هستش که مثلاً یک آدم پاش رو جلوی خودش هم دراز نکنه نه فقط جلوی مردم احترام نگه داره... اینجا تو استرالیا نخست وزیر مملکت هم یک روز تو تلویزیون به یکی گفت ؛ خفه شو ؛‌ ولی کسی نگفت که بابا نخست وزیر یک ممکلت نباید تو رسانه اینجوری حرف بزنه

۳- ما ایرانیا یک اخلاقی که درایم اینه که می خواهیم همه آدما کامل و بی عیب باشن ولی این امکان نداره .. همش هم دنبال عیب و ایراد هستیم... به مولانا هم میگن نمیدونم با شمس رابطه نامشروع داشته و از این حرفا..... بابا ما به رابطه شمس و مولانا چیکار داریم ... ما باید شعر مولانا را بشناسیم و با اون حال کنیم ... بر همین منوال ما چیکار داریم که بگه دروغگو با خالی بند یا هر چی دیگه .. ما ببینیم هنر بهرام جایی تو این دنیا داره یا نه .. ببینیم هنرش چیزی منتقل میکنه یا نه .. چکار داریم که به همسرش گفته زنم یا به اسب شاه گفته یابو

۴. اگر آدما همه می خواستن اونجوری باشن که ما می خواهیم اونوقت همه آدما تو دنیا یکی بودن و دیگه تنوع بی معنا بود

۵. یک نکته دیگه اینکه بهرام شانس نبود که به جاییش رسوند بلکه زحمتی بود که تو این دنیا کشید.. بهرام بلال می فروخت منم می فروختم .. پشمک می فروخت .. راننده آژانس بود .. ولی هدف اصلیش رو تو دنیا فراموش نکرد .. خانم خیلی خوبه که آدما این قدر زود راجع به دیگران قضاوت نکنن.. بهرام اگر تو یک مملکتی تو استرالیا زندگی می کرد تو ۲۵ سالگی به اونجایی که تو ایران تو ۴۲ سالگی رسیده می رسید ...

۶. بهرام نه آقا زاده بود و نه به اتکای پول پدر و مادرش به اونجایی که رسیده رسید... ما یک دوچرخه داشتیم که همش سرش دعوا می کردیم که کی سوارش شه .. یک ماشین ژیان داشتیم که سر اونم دعوامون می شد... بهرام اگه به جایی رسید زحمت خودش بود نه به اتکای فرهنگسراها و این جور جاها .. کلی از آدما میرن فرهنگسرا و.. پس چرا اونا حرف تازه ای تو این دنیا ندارن ؟ زندگی یک چیزی بیشتر از این چیزاس ... برخی نویسنده های بزرگ دنیا حتی دیپلم هم نداشتن

۷. بزارید بهرام و امثال بهرام ها خودشون باشن و اینقدر این رویه غلط رو دنبال نکنیم که اونا رو پایین بکشیم ماها همه باید سعی کنیم که خودمون را بالا بکشیم

۸. بهرام اولین آخرین قربانی ایرانیا نخواهد بود .. ما علی دایی رو هم به لجن کشیدیم ، ما رضا زاده را هم به لجن کشیدیم و هر ایرانی که باعث افتخار می تواند باشد دوست داریم که به لجن بکشیم ..

۹. باید نقد را منصفانه کرد .. بیایید هنر بهرام را به نقد بکشید نه اینکه مدل حرف زدنش را .... چکار داریم که چه کسی بلد است حرف بزند یانه .... التون جان همو سکشوال است ولی کمتر کسی است که او را به خاطر هموسکشوالیته سرزنش کند همه از هنر خوانندگی او لذت میبرند .. هموسکشوالیتی و خوانندگی التون جان دو موضوع متفاوت است

۱۰ . من این لینک مطلب شما را برای بهرام هم میفرستم شاید او نیز حرفی برای گفتن داشته باشد

۱۱. من به نوبه خودم از زحمتی که برای نوشتن ایم مطلب کشیدید تشکر می کنم و بهرام هم یقیناْ متشکر خواهد بود که هنرش باعث شده که یک ایرانی زحمت نوشتن این مطلب منقدانه را بکشد

موفق باشید

آره میدونم که شما برادر آقای عظیمی استرالیا زندگی میکنید این رو هم من در مصاحبه از ایشون شنیدم ...
برای مطالبی که وقت گذاشتید نوشتید سپاسگذارم. جواب شما را هم میگذارم تا دوستان دیگه هم بخوونن که منصفانه تر بشه.
مطلب در مورد این نیست که ایشون جلوی تصویر تلوزیون واقعا خودشون باشن ... بحث ۷۰ میلیون سلیقه ها و دیدگاه های متفاوته. من قبلا برخورد مستقیم اقای عظیمی در خانه کاریکاتور داشتم.
اقای عظیمی همانطور که قبلا هم گفتم هنرمند بسیار ظریفیه و من به نوبه خودم از دیدن کارهایش لذت میبرم و برای هنرشون احترام زیادی قایلم و همانطور که خودتون گفتید ایشون در جامعه هزار رنگ ایرانی زندگی میکنند. من یک نقد کوچک از ایشون کردم و بیشتر حرفم هنرمندان ایرانی بودند ولی شما میدانید کسی که اینقدر زحمت کشیده تا به اینجا رسیده با زدن چند حرف نسنجیده که اگر به مزاج یک نفر (منظورم ادم های عادی نیست) خوش نیاد اون موقع اونها تمام این زحمات رو یک ساعته نقش بر باد میکنن. فکر میکنم منظورم رو متوجه شده باشید.

حالا خانوم ایشون واقعا چند تا الندگو دارند؟؟؟

پروانه سه‌شنبه 18 دی 1386 ساعت 09:59 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

در مورد کامکارها اینو نشینده بودم
من اون مصاحبه رو ندیدم ولی فکر می کنم در مورد النگو ها شوخی می کرده . تازه اگر هم شوخی نکرده خوب راستشو گفته زنش اینجوریه دیگه!!

اینجور مطالب ظریف رو شما وقتی وارد اون کار یا هنر بشین باهاش روبرو میشین. فکر نمیکنم. آقای عظیمی این مطلب رو جدی عنوان کرد.

بابک سه‌شنبه 18 دی 1386 ساعت 18:06

من فکر می کنم که خانم آقا بهرام اصلاْ النگو دستش نمی کنه

آقا حسام شان هنرمند را تا حد یک کاسب بازاری تنزل می دهند یعنی چه ؟ لطفاْ یک تعریفی از شان هنرمند بفرمایید که ما هم بدانیم هنرمند چه شانی باید داشته باشد؟ و چه جوری باید باشد ؟ در این دنیای بزرگ دو قلوی های همزاد هم وقتی بزرک می شوند متفاوت از یکدیگر فکر می کنند حالا شما چطور می خواهید بگویید که همه هنرمندان باید یک جور شان داشته باشند ؟ پس آنوقت اصل فردیت انسانها چه می شود ؟

هنرمند هم مثل تمامی انسانها دارای دو خوی وحشیانه و ملکوتی است که متضاد از یکدیگرند .. کسی که هنرمند است هیچ دلیلی ندارد که هنرش خوی ملکوتی اش را پرورش داده باشدُ بلکه چه بازاری و چه هنرمند و چه فاحشه اگر به جنبه های معنوی زندگی خود متمرکز شوند می توانند رشد یابند. اصولاْ دسته بندی انسانها بر اساس مراتب شغلی غلط است.. ابوالحسن خرقانی بر سر آرامگاهش نوشته .. هر که بدین سرای در آید بدو نان دهید و از ایمانش مپرسید چون هر که در نزاد خداوند متعال ارزش جان دارد در نزد ابوالحسن نیز ارزش نان دارد....

آقا حسام توی این مملکت استرالیا بسیاری از زنان هنرمند هم مشروب می خورند هم سینه هاشون بیرونه هم شورتشون مغلومه و با معیارهای ایرانی فاحشه هستند ولی هنرشان جهانی است و مثل بازاری های ایران میلیونها میلیون پول در می آورند آیا در تعریف شما آنان نیز از شانیت هنرمندان بی بهره اند و یا اصلاْ شانیت دارند؟

شان انسانها با مقیاس هنر سنجیده نمی شود و اصلاْ چه کسی گفته که هنرمند باید حتماْ آدم حسابی باشد و شان داشته باشد؟ اکثر عرفا و دروایش لباس ژنده می پوشیدند و ظاهری نامرتب داشتند و برخی نان گدایی می کردند آیا به نظر شما آنان دارای شان نبودند ؟

به نظر من فقط خداوند متعال به دلیل دانایی مطلق می تواند درباره دیگری قضاوت کند و شان واقعی انسان ها را بداند .. چه بسا یک سگ شان و جایگاهش در عالم هستی بیشتر از بابک باشد

ایام به کام

بابک جان اینجا یک وبلاگ آزاده و حسام هم دیدش از هنرمندان ایرانی رو به نوبه خودش بیان کرده و من میدونم که حسام هم در زمینه سینما آدم فعالیه و سواد اکادمیک داره و فکر نمیکنم قصد بی احترامی به بهرام عظیمی رو داشته باشه ... در ضمن که اینجا ایران است و وقتی فیلم زهره در اومد عابرویش را بردند و به صلابه کشیدنش اینجا استرالیا و یا اروپا نیست که اونجوری فکر کنیم من هم فکر میکنم باید تا زمانی که ایران هستیم ایرانی فکر کنیم تا زنده بمونیم و نفس بکشیم. اینجا قرار نیست کسی شورتش معلوم بشه یا همجنس باز از آب دربیاد.
زمانی که محمد خردادیان اعلام کرد که هم جنس بازه خیلی از ایرانی ها حتی ایرانیانی که سالها در آمریکا زندگی میکردند بدشون اومد و این باعث شد که حضورش از آنچه که بود کمرنگ تر بشه...

شما توی نظر قبلیتون گفتین که آقای عظیمی میخواسته خودش باشه صادقانه رفتار میکنه و میگین که زنش الندگو دستش نمیکنه پس خودش نبوده و توی مصاحبه صادق نبوده و میخواسته جو رو اونجوری گرم کنه که از دید من اصلا کار قشنگی نیست!!!!

احسان سه‌شنبه 18 دی 1386 ساعت 23:59 http://nagofteh-ha.blogsky.com

استاد بابک عظیمی.... فکر نمی کنید این خود ایرانی ها هستن که خودشون رو به لجن می کشن. در همه جای دنیا همه ابعاد یک نفر رو با هم نقد می کنن. اگر طرف انیشتین هم باشه باز هم از نقاط منفی شخصیت اون غافل نمی شن. از دید من هنر، دانش، علم و هزار تا چیز دیگه تا زمانی که شخصیت انسان درست نشه، ماندگار نخواهد بود. ناگفته نماند که ما ایرانی ها بدلیل این که همیشه فکر کردیم که باید هر کار اونور آب انجام دادن انجام بدیم و همه چیزش رو کامل بپذیریم الان اینجا هستیم. شاید هم علتش اینه که در همه جای این کشور به اصطلاح متمدن و با فرهنگ افراد باهنر، باسواد، شاعر، عالم و خلاصه هزار فن و حریف پیدا می کنی اما دریغ از یک انسان با فرهنگ و کامل! کارگردان هامون فقط کلاه چپه گذاشتن رو از اسپیلبرگ یاد گرفتن، بازیگران تئاتر سیگار کشیدن و نوازنده های موسیقی مو بلند کردن.
در استعداد بهرام عظیمی شکی نیست. در اینکه می تونسته در خارج از کشور یک شخص موفق بشه باز هم حرفی نیست. الان هم هر چی پول در میاره نوش جونش. با اون زحماتی هم که شما گفتید کشیده واقعا لیاقت این موقعیت رو در کشور داره. اما فراموش نکنید که همه این ها توی ایرانه.... هر وقت کسی خودش رو جهانی کرد اونوقت حق داره مثل بقیه نقاط جهان رفتار کنه. نقاشی یک طرف... شخصیت طرف دیگه.

بابک چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 03:11

احسان جان ..من استاد تیستم

در ثانی به نظرم بهرام سالهاست که هنرمند جهانی هستش به نظرم داشتن ۵۰ تا ۶۰ تا جایزه بین المللی دلیلی بر این مدعاست .. این لینک جایزه هاش هستش http://bahramazimi.com/bahramAZIMI.html

و ای کاش همون ۷ یا ۸ سال پیش که میتونست بره والت دیسنی کار کنه می رفت

اگه امکان داره یک تغریفی از انسان با فرهنگ و کامل بکنید که ما هم بفهمیم یعنی چه و چه مشخصاتی دارد

به نظر من نه کلاه چپه گذاشتن آدما نه سیگار کشیدن نه مو بلند کردن بیانگر هیچ چیزی نیست به جز سلیقه . تو این دنیا هر کسی دوست داره یک جوری با شه ... ۳۰ میلیون زن ایرانی هر روز آرایش می کنه چطور به اونا نمی گین چرا شبیه لیلا فروهرند ؟ بالاخره تو این دنیا یک سری چیزها تولید می شه برای استفاده مردم .. مثل این می مونه که من بگم من شورت نمی پوشم چون حضرت آدم برای اولین بار پاش کرده بود و نمی خوام تو این دنیا تقلید کنم ... یا اینکه سرخپوستا بگن های ملت سیگار نکشین چون اولین بار سیگار را تو این دنیا ما معرفی کردیم ...

در ثانی من موافق این نظزتون نیستم که تو همه جای دنیا همه ابغاد یک نفر را با هم نقد می کنن . مگه شما همه جای دنیا بودین ؟ من معتقدم که این رویه غلط نقد شخصیت فقط تو کشورهایی نظیر ایران هستش چون ملت حال می کنن که بزنن تو سر دیگران تا خودشون را ثابت کنن و به دیگران بگن ما از این قماش ایرانیا نیستیم و آدم بهتری هستیم . بیشتر این نقد از دیگران بخاطر موجه جلوه دادن خودمونه .

نکته دیگه اینکه عرفا یک چیز جالبی می گن میگن هر عیبی که از دیگران به چشم ماها میاد معمولاْ عیب شخصی خودمون هستش .. مثلاْ اینکه شما پول درآوردن بهرام به چشمتون اومده حتماُْ خودتون نمی تونین در این مقطع زمانی پول حسابی در بیارین و اون نوش جانی هم بعدش گفتین هزار تا معنی میده ! اگه واقعاْ آدما این توجه و نگاه به عیب جویی از دیگران رو متو جه خودشون کنن می فهمن که خودشون کلی عیب و ایراد دارن که ازش غافلن. لطفاْ برید داستان حضرت عیسی و اون زن فاحشه را بخونید تا بفهمید که هیچ کس تو این دنیا نمی تونه بگه من از دیگری بهترم یا بدترم.

راه حل نهایی اینکه اگه واقعاْ از کارها یا حرفها یا مو بلند کردن بهرام یا امثال بهرام و یا کارگردانی که خودش رو شبیه اسپیلبرگ می کنه و اون کسانیی که سیگار می کشن بدتون میاد چرا وقتتون رو تلف می کننین و آثار هنری و برنامه هاشون رو می بینین؟
گور پدر بهرام و جد و آبادش و اصلاْ نه انیمیشن هاش رو ببینین و نه برنامه تلویزیونی دو قدم مونده به صبح را نگاه کنین ...

ایام به کام

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 03:47

؛؛؛؛شما توی نظر قبلیتون گفتین که آقای عظیمی میخواسته خودش باشه صادقانه رفتار میکنه و میگین که زنش الندگو دستش نمیکنه پس خودش نبوده و توی مصاحبه صادق نبوده و میخواسته جو رو اونجوری گرم کنه که از دید من اصلا کار قشنگی نیست!!!!؛؛؛؛؛؛؛

فرشته خانم

آیا باید در مصاحبه صادق بود؟‌ چه کسی گفته که صداقت شرط مصاحبه است؟ بد نیست نگاهی به مصاحبه های مسئولین بیندازید تا صداقت را دربابید. ولی این حرف شما خیلی درست است که باید انسان همیشه صادق باشد ولی می یافت نشود گشته ایم ما !

در ثانی وقتی شما با یک کاریکاتوریست مصاحبه می کنید باید بدانید که کار کاریکاتوریست اغراق و بزرگ نمایی است.. و داتاْ کاریکاتور بدون اغراق معنی ندارد

ثالثا من گفتم که من فکر می کنم .. که النگو دستش نمی کند ... نگفتم که النگو دستش نمی کند و یا مثلاْ النگو ندارد... من صلاحیت ندارم که در این مورد اظهار نظر کنم چون خیلی وقت است که نه آقا بهرام را دیدم و نه نگاهی به دست همسر ایشان انداختم ... ( استغفرالله )

شاد باشید

بهر حال ما بهرام عظیمی رو نه بخاطر رفتارش بلکه به خاطر کارهایش دوست داریم و هر وقت هم انیمیشن هاش پخش بشه با کمال میل نگاه میکنیم (چون اونها برای ایرانی ها درست شده) و هر دفعه هم که مصاحبه ای ازش ببینم حتما نگاه میکنم و اگر نقدی بر مصاحبه اش باشه خواهم نوشت... به ایشون هم خسته نباشید میگم برای اینکه در خیلی از مسابقات اسم ایران رو زنده کردند و من هم از اونها اطلاع دارم.

موید باشید.

حسام چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 08:09 http://hessamm.blogsky.com

جناب بابک خان،
مردم هر کشور عادات و اخلاق خاص خودشونو دارن و ایرانی ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.
حتما می دونین که در ایران مردم یک هنرمند رو نه فقط از جنبه هنری که از جوانب دیگه هم مورد سنجش قرار می دن. هنرمندان بسیاری بودن که به خاطر داشتن رفتار یا کردار نادرست از جامعه طرد و به فراموشی سپرده شدن و چه بسیار هنرمندان متوسطی که به واسطه گفتار و رفتار درست خودشون به درجات بالایی رسیدن.
جدای از این مساله من فکر می کنم داشتن رفتار و کردار مورد قبول از طرف کسی که اسم هنرمند روی خودش می ذاره امری واجبه، نه تنها در ایران که در تمام دنیا.
شاید بهترین پاسخ برای اظهارات شما نامه لئو تولستوی باشه که در سال ۱۸۹۸ درباره خصوصیات یک هنرمند واقعی نوشت و این نامه بیش از یک قرنه که مورد قبول تمام جوامع قرار گرفته. بخشی از این نامه رو اینجا مینویسم:

یک هنرمند باید چیزهایی را ببیند که وجود دارد ولی مردم عادی قادر به دیدن آنها نیستند. یک هنرمند باید در فن خود استاد باشد و با فروتنی تمام مهارت خود را بکار ببندد. یک هنرمند باید بر رفتار و گفتار خود کنترل کامل داشته باشد...

بابک چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 12:23

آقا حسام

تولستوی یک عر ق خور قهار هم بوده آیا به نظر شما عرق خوردن زیبنده یک نویسنده جهانی هست ؟ اگر فردا یک هنرمند ایرانی به تقلید از تولستوی بره عرق خور شه اون موقع شان هنرمندی حفظ شده ؟

بد نیست این لینک رو برید بخونید
http://www.maniha.com/mostashar.alkol.htm
توی این مطلب راجع به تولستوی شما هم هست که میگه با کمک مشروب باید دهن منتقد را بست .. به بیانی دیگر به کسانی همچون بهرام که نویسنده هم هست پیشنهاد میکنه که به شما منتقدین مشروب بده و....

ما هر چی بدبختی داریم از این کلی گویی آدماس .. ما خودمون نمی دونیم تو دنیا چی می خواهیم .. من از شما یک بار می پرسم که تعریفتون را از انسان با فرهنگ و کامل بکنید که ما هم بفهمیم چه مشخصاتی دارد ، شما از تولستوی برای من مثال می آری ..
تعریف آقا حسام از یک هنرمند کامل چیه ؟ حرفهای شما کلی گویی هستش .. خودت به این جمله ای که نوشتی دقت کن .. ..؛؛؛؛؛
داشتن رفتار و کردار مورد قبول از طرف کسی که اسم هنرمند روی خودش می ذاره امری واجبه، ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

و به این سئوال ها جواب بده
مورد قبول از جانب چه کسی ؟ مثلاً آقای خاتمی یا صفارهرندی یا حسام یا فرشته یا ۶۰ میلیون ملت ایران .. اینا که هر کدومشون یک سلیقه دارن .. مثلاً تو یک سری دهات لرستان دزدی باعث افتخار آدماس و تا همین چند سال پیش دختر را رو پسرا میدزدیدن .. شاید به نظر یک لر هنرمندی رفتار و کردارش مورد قبوله که زنش رو باید دزدیده باشه و نه خواستگاری ازش کرده باشه

در ثانی کی گفته امری واجبه ؟ والا خدا تنها موجوی هستش که تو دنیا این قدرت رو داره چیزی رو واجب یا حرام اعلام کنه و با این وجود ملت اصلاً به حرفاش گوش نمی دن وای به حال دیگران

یادمون بشه که هیچ وقت رفتار یک هنرمند نمی تونه مورد قبول همه قرار بگیره چون هر کس یک جوری هستش .. دیگه از کاری که امام حسین واسه بشریت کرد که بالاتر نداریم ببینید چقدر ملت واسه خودش اسبش و اطرافیانش جوک ساختند و حرف درآوردند.. واسه اماما هم همینطور واسه پیغمبر خدا هم همینطور

دیگه بیشتر از این سرتون رو درد نمیارم و ختم کلام همون جمله لقمان حکیم هستش .. آدم عاقل هر چه از دیگران به نظرش ناپسند میاد ازش احتزاز می کنه و اونو انجام نمیده .. اگه شما یک چیزی از بهرام و امثال بهرام دیدید که خوشتون نیومد شما اون کار را انجام ندید نه اینکه چماق نقد را بر سر دیگران فرود بیاریم تا خودمون رو بخواهیم اثبات کنیم

ایام به کام و همواره موفق باشید

بهرام عظیمی چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 12:44 http://www.bahramazimi.com

ببخشید! یادم رفت این سوال را بپرسم آقای حسام دهقانی که آنقدر مودبانه به من توههین کردند.خودشان آن برنامه را دیده بودند ویا بر اساس حرفهای خانم فرشته این یادداشت را گذاشتند؟

بابک پنج‌شنبه 20 دی 1386 ساعت 03:22

وب لاگتون رو آپ دیت کردید و نوشته قبلیم رو چاپ نکردید ... حیلی جالبه ... همه ما آدما خودمون یک شورای نگهبانیم ... آخرین نظر که مال حسام بود و به نزدیک به نظر خودتون بود نگه داشتید و جواب من رو چاپ نکردید ... دیگه مهم نیست که بخواهید چاپ کنید یا نکنید... ولی لطفاْ بفرستید برای حسام که بخوندش .. شاید واسه هر کی مفید نباشه واسه ایشون مفید باشه ..

اقا بابک اینجا چت روم نیست که شما سوال کنید ایشون جواب بده. در ضمن که بچه ها وقتی پست جدید میاد سراغ قدیمیه نمیرن. چه براتون مهم باشه چه نباشه من نظراتتون رو میزارم. این نظرات در مورد پست من نیست و فقط برای پرسش و پاسخ با احسان و حسام که این دو خودشون وبلاگ دارن. بهر حال ممنون از اینکه در این بحث با ما بودید و امیدوارم نظراتتون رو هم در پست های بعدی ببینم .
با سپاس فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد