داستانهای ملا نصرالدین

شخصی ملانصرالدین را به خانه اش دعوت کرد و به کنیزش گفت برای میهمان انجیر بیاور. کنیز مشغول کار شد و این سفارش یادش رفت. صاحبخانه از ملا خواست که قران بخواند.

ملا گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. الزیتون و تور سینین.

صاحبخانه گفت: پس والتین چه شد؟

ملا گفت: همان انجیری است که قرار بود کنیزت بیاورد.