زیباترین روز

دیده روشن از سجود خـاک این در شد مرا  

شکرها کردم که این دولت میسر شد مرا  

   

دیروز صبح مصادف با چهارم نوامبر .... با یه کسالت خاصی از خواب بیدار شدم نمی دونم چرا شب خوابم نمی برد. صبح قبل از هر کاری زنگ زدم برای پروازمون ببینم بلیط چجوریه اغلب این کار رو میکنم... که الامارات تقریبا کنسل بود و دومین شماره مال الاتحاد بود که گرفتم ... همیشه اشغال بود ولی دومین تماسم برقرار شد و تنها وقتی که بهم داد مال ۵ دسامبر مصادف با ۱۵ آذر ماه بود ....  

گفتم خانوم رزرو کنین.... فامیلیتون لطفن:  .... اسپل کنین..... فردا زنگ بزنین هماهنگ کنین. 

 

تلفن رو که قطع کردم احسان زنگ زد: 

- چرا اینقدر تلفن اشغاله؟؟ 

- چطور مگه؟؟ 

- بیرون رو دیدی؟ هوا خیلی خوبه؟ 

- آره دارم می بینم خیلی توپه....    

- یه نفس عمیق بکش ......... ویزامون اومد......... 

- نم نم بارونم داره میباره...  

- ویزامون اومد....... 

- آره حتما!!! 

- واقعا میگما... همین الآن ..... 

 من:   

 

 

امروز مصادف با پنجم نوامبر صبح ساعت ۷:۳۰ دم در سفارت استرالیا بودیم ... اسم احسان رو نفر دوازدهم و اسم خودم رو نفر سیزدهم نوشتم... ساعت ۸:۳۰ با کمی تاخیر سفارت باز شد و ... ساعت ۹:۱۵ من و احسان ویزای اقامت دائم استرالیا در پاسمون خورد... 

 

هنوز نتونستم خوشحال باشم چون خیلی استرس دارم بعد از ۲۰ ماه و دو هفته ویزامون اومد خیلی وقتها مخصوصا وقتی چیزی توی این مملکت می دیدیم ... عاجزانه از خدا ویزامون رو درخواست می کردیم ... بالاخره هم اومد و خیلی هم به موقع و سر وقت اومد... خدا را بارها و بارها شکر کردم  وقتی توی صف برای ویزا نشسته بودیم به این فکر میکردم که خیلی ها منتظر این روزن و خود ما هم خیلی روزهای سختی رو برای این روز پشت سر گذاشتیم ... روزهای امتحان آیلتسمون... روزهای ازمایش برای مدیکال و ترجمه مدارک و ...   

دیشب فهمیدیم پاس احسان ۹ ماه بیشتر اعتبار نداره و کمی شک کردیم اما امروز صبح فهمیدیم که برای دریافت ویزا اعتبار باقیمانده پاس نباید کمتر ۶ ماه باشه.

دیروز با خیلی از دوستانم که اونها هم شرایط من رو داشتن این روز رو شیر کردم و حالا هم با شما ... روزهای انتظار برای ویزا (هر کجایی که باشه) روزهاییه که به عقیده من آینده شما رو میسازه یاد آوری این روزها به شما در آینده قوت ایستادگی در برابر مشکلات و قدم برداشتن به سوی اینده رو میده. به امید روزی که تمام دوستان به ارزوهای خودشون برسن....  

                    

 

 

نظرات 25 + ارسال نظر
ترنم چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 12:59

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای فرشته جون مباااااااااااااررررررررررکه هزارهزارتا!!!!!!!!!!!!!!!!! کلی ذوق کردم الان تو مایگرنت هلپ خوندم !!!!!!!!

مرصی ترنم عزیزم... همیشه بهم لطف داشتی ... منتظر دیدار دوستان در اونجا هستیم...

پریسا چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 13:00

فرشته جون واقعا خیلی خوشحالم و بهترین روزها رو برات آرزو می کنم.
ورو به زندگی و دنیای جدید مبارکت باشه و بتونی ازش لذت کامل رو ببری عزیزم.

ممنونم . واقعا چیز قشنگی نوشتی.... تولدی دوباره!!!!

رامز چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 14:24

سلام !کاملا مبارک باشه!!

کاملا سپاسگذارم!!!

کریمی چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 15:29 http://fkarimi.blogfa.com

فرشته جون تبریک فراون از اومدن ویزات هم بسیار خوشحالم. امیدوارم همیشه وهمه جا موفق باشی. من همیشه توی سایت مایگرنت دنبال کارات بودم و وبلاگت رو هم میخوندم . امیدوارم همیشه شاد باشی .دعا کن ویزای ما هم زودتر بیاد و اونجا توی کشور غریب همدیگه رو ساپورت روحی کنیم چیزی که توی ایران وجود ندارد و فقط با تخریب روحیه مواجه هستی.
رسیدنت به یک زندگی پر از ارامش رو تبریک میگم

ممنونم فتانه عزیز... امیدوارم که ویزات رو زمانی که بهش احتیاج داری بگیری و برات از صمیم قلب آرزوی ویزایت رو دارم .... امیدوارم تو هم زودتر به اون زندگی که دوست داری برسی.

بهار چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 20:30

تبریک فراوون!!!
با آرزوی بهترین و شادترین روزها در سیدنی!!!

ممنوننم و امیدوارم روزی برای شما بهار عزیزم.

علی چهارشنبه 15 آبان 1387 ساعت 22:25

فرشته جان خبر فوق العاده ای بود مبارکه.
تازه یه زندگی جدید و کاملا متفاوت شروع میشه و منتظر عکس ها وخبرهای خوش از استرالیا هستم

سلام ... خوبی علی؟؟ بالاخره اومد حتما برات عکس می فرستیم راستی رفتی لندن یا هنوز نه؟؟

علیرضا پنج‌شنبه 16 آبان 1387 ساعت 10:05

فرشته جون مبارک باشه، بالاخره انتظار شما هم تمام شد :)
ببرم ببینم تو فروم چه خبره حتما حسابی شلوغه!

آره انتظاز ما که تموم شد ... فروم که ترکید!!!!!!!!!!!!!!!!

علی پنج‌شنبه 16 آبان 1387 ساعت 14:12

سلام دوباره
یک ماه فرصت کمییه ولی احتمالا کاراتون ردیف کردید البته این دوسه ماهه آخر سال همش مناسبت و جشنه هر چند کل سال همینه.
من از اکتبر دیگه امدم لندن ،چون رفت وآمد ار آکسفورد به اینجا(2 ساعت) غیر از وقت ، جیبمو خالی می کرد.
امیدوارم همدیگه را ببینیم زودتر.

چه خوب که رفتی لندن ... مشتاق دیدارت هستیم... راستی ایران خودمون هم مناسبت کم نداره ها هرجند که جشن نیستن !!!!

احسان جمعه 17 آبان 1387 ساعت 00:22 http://nagofteh-ha.blogsky.com

سلام فرشته جون... مبارکه... امیدوارم با من اونجا بهت خوش بگذره.

امضا:
شوهرت !

با شما که چه عرض کنم ... زندگی بدون شما زندگی نیست .... رندونه حاج آقا ... چا سیدنی چه تهرون با شما باشیم کافیه...

حسام جمعه 17 آبان 1387 ساعت 17:21 http://hessamm.blogsky.com

من چندین ماهه منتظر شنیدن این خبر بودم و امروز که موبایلم زنگ خورد یه جورایی مطمئن بودم زنگ زدین همینو بگین!
آرزوی سلامتی، موفقیت و شادکامی در زندگی جدید...

می دونم که این خبر خوشحالت کرد و از اینکه دوستانی عین شما داریم خوشحالیم... ممنونم و من هم آرزوی روزهای خیلی خوشی رو در زندگی مشترک آینده ات دارم.

محمد شنبه 18 آبان 1387 ساعت 09:05 http://mohamed.blogsky.com

احسان پسر با وجود و باهوشیه و مطمینا شما هم همین خصوصیات رو دارین.موفقیت برای شماست. لحظات خیلی شیرینی در انتظارتونه که فقط باید به استقبالش برین و کیف کنین.) مواظب سلامتیتون باشین. وبلاگتون رو هم یادتون نره . من همیشه منتظر مطالب شما راجع به ایران هستم.

ممنونم از این همه انرژی مثبتی که دادی ... حتما همینطوری که می گی خواهد شد به امید داشتن روزهایی زیبا در ایران عزیزمون...

نازلی شنبه 18 آبان 1387 ساعت 21:26

فرشته جون نمی دونی چقدر خوشحال شدم.... چقدر هم احساساتتو قشنگ نوشته بودی.... بابا خوش به حالتون.....
20 ماه سختی داشتید ولی ارزششو داشت.... برای تو و احسان بهترین ها رو آرزو می کنم...

به قول علی عکس یادتون نره....

راستی یاد اون چیزهایی افتادم که نشون کردی از ایکیا بخری.... موفق باشید...

ممنون نازلی جان ............ به امید روزی که یا تو سیدنی یا توی لندن خونه ما یا شما یه شامپاین بزنیم.... نیکا رو ببوس.

هژار دوشنبه 20 آبان 1387 ساعت 13:01

مبارکه!
امیدوارم روزی از استرالیا بشنوین که دیگه ایران ایران الآن نیست.
اونجا استرالیا است : بهتون خوش بگذره.

ممنونم هژار عزیز و امیدوارم اون روزی که پیش بینی کردی زودتر فرا برسه... اما از نوع پیشرفته اش.....

پروانه جمعه 24 آبان 1387 ساعت 08:11 http://www.parvazbaparwane.blogspot

از خوشحالی شما بسیار خوشحالم.
با آرزی بهترین ها برای شما و همسر گرامتان هرجای این کره ی خاکی که زندگی می کنید.

دنیا رو چه دیدید شاید یه روز اومدم اینجا خوندم که دارید میرید یک کهکشان دیگه!

ممنون پروانه عزیز من هر جا که باشم داستانهای و نوشته های شما رو میخوونم ... البته توی کهکشان دیگه اگه اینترنتی مثل ما باشه ((-:

ر و ز ب ه دوشنبه 27 آبان 1387 ساعت 17:38 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود..
حضرت عشق به روز شد.. . .

پاینده ایران.
جاوید کوروش.

سپنداریار.. . .

ندا چهارشنبه 29 آبان 1387 ساعت 17:10 http://shayan-blog.blogsky.com

فرشته جان،
موفق باشی و خدا به همراهت
ندا و بهزاد و شایان

شاهین یکشنبه 10 آذر 1387 ساعت 12:08 http://Rule123.blogsky.com

سلام عزیزم
خیلی جالب بود این طور نوشته ها یه جور حس مشترکند برای همین وقتی آدم این متن ها رو میخونه یه احساس جلبی بهش دست میده به هر حال موفق باشی.
راز دوگانه دولت راستین: (( عشق به هر آنچه می کنی و عشق به دیگران))
ShahinR3

سارا سه‌شنبه 12 آذر 1387 ساعت 13:16

سلام فرشته خانوم. من امروز با وبلاگتون آشنا شدم. خیلی تبریک میگم به شما. ما هم ویزامون 5 آذر اومد و برای 17 بهمن بلیت الا تحاد گرفتیم.
خیلی دوست دارم با شما تماس داشته باشم... شما وسایلتونو فروختین؟ اصولا برای فروش وسایل باید چیکارکرد؟
خیلی دوست دارم کمی اطلاعات ازتون بگیرم. اگه تمایل دارید به من ایمیل بزنید تا تلفن منزل را بفرستم. ارادتمند شما: سارا

سلام عزیزم ... بله من وسایلهام رو فروختم . پیشنهادم برای دوستان اینه که اول از همه محلی و بین دوستان و فامیل ها تبلیغ کنید و اگر چیزی موند توی روزنامه بزنین... اصولا مشتری های روزنامه خیلی چیز مالی نیستن و بیشتر خطرناک هم هستن... مراقب باشین تنها نباشین و پول و اسناد و طلا و دلار و ... رو از خونه دور کنین. پیشنهادم براتون اینه که اگر می تونین و وسایلهاتون ارزشش رو دارن فریت کنین. موفق باشین

سلام دوست عزیز

همین امروز باید میرفتم برا قرار داد با گلدن گروپ که یهو چشمم به پست تو خورد. میخواستم گلدن گروپ و تو نت سرچ کنم که اون پستت که در موردش نوشته بودی به چشمم خورد.

نوشته ات باعث شد که قرار امروزم و کنسل کنم. اونا هم خیلی ناراحت شدند و . .

میشه یه کم منو راهنمایی کنید ؟؟

ممنونم

نمی گم بهت که کار خوبی کردی یا نه ولی اگر خودت اقدام کنی خیلی برات بهتره خیلی .... و مطمئنا موفق می شی و پشیمون نخواهی شد.

یاشار سه‌شنبه 8 بهمن 1387 ساعت 09:20

سلام من اطلاعاتی رو که دادی خوندم.من میخواستم با گلدن گروپ برای تحصیل در دوره های فنی و حرفه ای قرارداد ببندم ولی پشیمون شدم.در ضمن من دیپلم دارم.میشه بگی چه جوری با وکلایی مثل هما حضرتی یا....که بهتر و به صرفه هستند اشنا شوم.در ضمن شما احساس تنهایی غم یا پشیمونی داشتید یا خیر.من دوست دارم مهاجرت به استرالیا کنم امیدوارم به سوالاتم جواب داده و تجربه خود را در اختیارم بگذارید.ارزوی موفقیت برای شما و احسان .خوش و خرم باشید و در خوشیها جای ما و همه جوونای ایرانی هم خالی کنید.




یاشار عزیز ممنون از محبتت... باید بگم که همه این وکیلا اعصاب خوردکنن! باور کن خودت خیلی راحت می تونی اقدام کنی . برو پیش این وکلا و از مشاوره رایگانشون استفاده کن راه رو که کمی بهت نشون دادن برو خودت اقدام کن... دم در سفارت استرالیا همه شرایط رو نوشتن. من اگر احساس تنهایی و غربت کنم یک زنم این سوال از یک مرد بعیده! نه من اصلا احساس غربت نکردم و خیلی هم راضیم ولی خیلی ها هستن که از کرده اشون پشیمونن ... بستگی به خودت داره.

یاشار سه‌شنبه 22 بهمن 1387 ساعت 07:13

من فقط یه بار مشاوره حضوری رفتم و چیز خاصی هم نپرسیدم که بخوان ساده گیر بیارن.فرشته عزیز متوجه حرفام نشدی.من چون توی حرفهاشون شک کردم اقدامی نکردم و خواستم از دوستام اطلاعات بگیرم که با شما اشنا شدم .توی ایران فنی و حرفه ای غملی انجام میشه و پولم میگیری ولی دانشگاه باید بخونی و کلی پولم بدی؛میخوام بدونم اونجا هم اینطوریه یا نه.چون گلدن گروپ میگفت اونجا فنی و .. فرقی با دانشگاه نداره و سالی هفت میلیون باید بدی و چون اینجا نمایشگاه کابینت چوبی داری و سابقه این کارو میتونی برای دوره یادگیری ساخت کابینت چوبی اقدام کنی میخوام بدونم واقعا اینطوریه یا دارن مهاجرت تحصیلی رو به فنی و حرفه ای میچسبونند و ایا از این طریق که گلدن گروپ گفت میتونم اقدام کنم ؟در مورد ایلتس پنج و نیم جنرال هم به من گفتند و حتی گفتند میتونی چهار و نیم هم بگیری به شرطی که اون یه نمره رو اونجا بگیری.

دوره فنی و حرفه ای اینجا با دانشگاه خیلی فرق می کنه و اصلا ربطی به دانشگاه نداره ... دانشگاههای اینجا مدرک تحصیلی ایران رو (دانشگاه آزاد) قبول ندارن .. مدرک خود من دانشگاه آزاد و بهم گفتن برای ورود باید بری دیپلم طیف رو بگیری... با وکلای دیگه هم برو مشورت کن . ایمیلت رو بده تا برات آدرس چند تاشون رو بفرستم.

یاشار چهارشنبه 23 بهمن 1387 ساعت 08:55

فرشته جون ایمیل باید درست کنم چون زیاد تو نخ ایمیل و فلان نیستم شما هم اولین کسی هستین که براش ایمیل زدم .فقط میخوام بدونم که کار نمایشگاه براشون سابقه حساب میشه که بگم برای دوره اکادمیک میخوام برم استرالیا یا نه؟

به سایت بچه های مهاجرتی به استرالیا برو اونها این چیزا رو بهتر می دونن http://www.migranthelp.com این هم آدرس سایتشونه ... موفق باشی!

یاشار چهارشنبه 30 بهمن 1387 ساعت 08:05

فرشته عزیز سلام میدونم که اینقدر سوال کردم خسته شدی واقعا شرمنده.من تنها بیام اذیت نمیشم ؟از تنهایی و پشیمون شدن؟درامد هر شغلی در مقایسه با ایران چه جوریه؟وقتی اومدم بعد چند سال میتونم افامت بگیرم که بتونم ایران هم بیام.در ضمن اگه میشه اسم وکیل هایی رو که گفتی بگو که من باهاشون تماس بگیرم.توی سایت حضرتی رفتم در موردش بد نوشته بودن ولی تصمیمم جدیه و حتما میام و امیدوارم وقتی اومدم بتونم تو و حسام رو ملاقات کنم.موفق باشی:از طرف اعصاب خورد کن تو یاشار

آقای اعصاب خورد کن عزیز .... کی گفته شما اعصاب خورد کنی؟
تنها بیایی راحت تری چون خرجت هم کمتره! بهر حال نون خشک هم بخوری خودتی دیگه!!!! هزینه های ترن و ... هم یک نفره میشه که خب خیلی خوبه. اگر بتوونی کار پیدا کنی حقوقش با ایران خیلی تفاوت داره کم کم ۳۰۰۰ دلا راسترالیا در ماه درآمد خواهی داشت و اگر اقامت دائم بگیری هر موقع دلت خواست می تونی برگردی ایران و در این مورد اصلا مشکلی نیست ولی بعید می دونم اصلا بخواهی برگردی!
اشاءالله که بیایی و من و احسان رو ملاقات کنی چون حسام ایرانه!
خوشحالم از اینکه اینقدر توی اومدن جدی هستی ....


دانیال اسکندری : 22064546
دفتر خاضع در تهران 88205781
Sousan Oboodi : 61 3 9890 0797 البته این توی ملبورنه

یاشار شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 22:44

مرسی از بابت سایتی که معرفی کردی ولی بیشتر نا امیدی موج میزد که بحران اقتصادی وارد اونجا هم شده و کار پیدا نمیشه و...فقط عین یه خواهر به من بگو اگه جای من بودی و مشکل خونه و مغازه و درامد معمولی داشتی مهاجرت میکردی البته من نمیدونم شما در چه شرایطی مهاجرت کردی و از این سوال قصدم توهین نبود فقط مطمعن نیستم که با این کار دارم اشتباه میکنم یا نه؟از دلتنگی و پشیمون شدن میترسم اگه بیام باید بیست میلیون خرج کنم که پول کمی نیست و اگه هم نیام میترسم بعدها پشیمون شم .در مورد درامد کابینت اطلاعی دارین یا نه.در ضمن من به همه حرفهاتون اعتماد دارم و ممنونم از این همه لطفت.ایمیل قبلی هم منظورم احسان بود اشتباه نوشتم.من زیاد وابستگی ندارم ولی معمولا توی گرفتاری ادم قدر همه رو میگیره.خواهش میکنم فرشته جون به من بگو چیکار کنم دودلم اونجا اگه مشکلی پیش بیاد کسی به ادم کمک میکنه یا نه مثل اینجا همه به فکر خودشونند.

اول از همه باید یاد بگیری که روی پای خودت وایسی و از دیگران طلب کمک نکنی مخصوصا قریبه ها... دیگران مسوول کمک به شما نیستن این رو نوشتم که بهت بگم باید اینجا طرز فکرت رو عوض کنی هر چند کلا مردم استرالیا اهل کمک کردن و دستگیری هستن اما کمک داریم تا کمک. اگر وابستگی نداری پسر جان پس از چی می ترسی که دلت بگیره اینجا از رشت خیلی دلباز تره! فقط دلتنگی خانواده است که با اون من کنار اومدم و بهش فکر نمی کنم.
بچه ها راست میگن اینجا به خاطر بحران اقتصادی کار پیدا نمی شه! اما شما که نمی خوایی کار کنی می خوایی درس بخوونی پس خیالت راحت باشه!
کابینت اینجا خیلی خیلی گرونه اما در مورد بازار کارش اطلاعی ندارم.
و اما سوال اصلیت من و احسان شرایط زندگیمون توی ایران خیلی خوب بود ولی از جامعه ناراضی بودیم و دوست داشتیم ترقی کنیم و آزاد باشیم برای همین هم کل دارایی و زندگیمون رو فروختیم و اومدیم اینجا کاری که خیلی از بچه ها که اومدن کردن... دل و زدیم به دریا چون به خودمون اطمینان و باور داشتیم ... شما چیزی واسه از دست دادن نداری با کمی صبر و حوصله در چندین سال بعد مطمئنا اگر تلاش کنی از دست داده هات و باز خواهی یافت ... خودت رو باور داشته باش به خدا توکل کن و بیا!

سیامک دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 20:00

با سلام و خسته نباشی من سیامک از شیراز ۳۸ساله دارای ۲ فرزند رشته کشاورزی خوندم اگه براتون مقدور هست منو راهنمایی کنید آیا اونجا برای رشته من کار هست یا نه اگر بخواهم ویزای سرمایه گذاری بگیرم چقدر سرمایه لازم هست با کمال تشکر

من وکیل مهاجرت نیستم که در مورد سرمایه گذاری دقیقا راهنماییت کنم ... اوضاع کاری استرالیا فعلا خیلی خوب نیست اما این رو هم باید بدونی که برای رشته شما خیلی خیلی کار هست اما نه در شهرهای بزرگ ! باید بیشتر تحقیق کنی ! مهاجرت کار سختیه مخصوصا با دو فرزند. برای فرزندانت در هر سنی که باشن خیلی سخت خواهد بود اما بعد از اینکه اداخته شدن مشکلی نخواهید داشت. اما دولت استرالیا به افرادی که با بچه به اینجا میآن و ویزای اقامت دائم دارن خیلی خیلی کمک می کنه. تقریبا کرایه خونتون تا زمانی که کار پیدا کنین رو می ده و بعدا هم برای فرزندانتون اگر حقوق مکفی نداشته باشین حقوق هفتگی تعلق می گیره. سنتون هم نباید مشکلی باشه ! اینجا مثل دوبی نیست که خونه بخری بهت ویزا بدن ... می تونی از وکلای مهاجرت سوال کنی البته قبل از همه اینها بد نیست این پست رو هم بخوونی ....

http://freshblog.blogsky.com/1387/06/11/post-114/

موید باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد