هویــــت

خیلی دلم می خواست این تیتر پستم رو درشت کنم چون اهمیت زیادی برام داره ولی خب این امکان برای بلاک اسکای وجود نداره.  

زمانی که وبلاگم رو راه انداختم و شروع به نوشتن کردم خیلی سعی کردم صادقانه و ساده بنویسم و با مخاطبانی که دوست داشتن مطالب من رو بخوونن و نظراتشون رو با من درمیون بزارن منطقی و مودبانه برخورد کنم و تا حد ممکن کمکشون کنم، خب دوستان زیادی از گوشه و کنار دنیا به سراغم می آمدند و نظر میزاشتن و میرفتن و خیلی هاشون هم هنوز هستن . . . خیلی ها هم که می ترسیدن و بدون نام و نشون نظر نامفهوم و پیچیده میذاشتن، چون فکر می کردن وبلاگ من یه وبلاگ سیاسی و درک و شعورشون در همین حد بود که چون من در مورد تاریخ و شهرهای ایران و نکات انتقادی می نویسم سیاسی هستم و نباید از خودشون نام و نشانی در این وبلاگ ثبت بشه! که جای بسی شگفتی است!!!!! 

اوایلی بود که می نوشتم یه نفر که نمی دونم زن بود یا مرد بهتر بگم بی هویت به اسم آلفا برای من مدام می نوشت که چرا عکست رو می زاری بالای وبلاگت برش دار و اسم واقعی ات رو ننویس و گمنام بنویس! جوابی که من به این نفر دادم این بود که: نه من دوست دارم که وقتی وبلاگی رو می خونم بدونم طرفم کیه؟ مرد یا زن اینها رو می نویسه؟ اسمش چیه؟ تا بتونم با نوشته هاش ارتباط برقرار کنم! هنوز هم سر حرف خودم هستم.   

افراد یا بهتر بگم بی هویت های زیادی میان و پیغام میزارن و میرن، و من نمی دونم چرا اینجوری مینویسن؟ مثلا یکی هست که بابت هر پستی که من میزارم میآد پیغام میزاره که خیلی مطالبت بی ربطه! نه اسم داره و نه ایمیل که یکی بهش بگه خب آدم حسابی نخوون مگه قسم ات دادن که هر پستی که آپ می شه میآیی و می خوونی ؟؟ این همه وبلاگ ............ برو وبلاگ مورد علاقت و پیدا کن. اینقدر وبلاگ هایی هست که شعر و فال روز و ماه و خاطرات روزانه اشون و تشریح روابط نامشروعشون و . . . مد لباس و مجله آشپزی و داستانها و عکسهای هنرپیشه ها و ... رو آپ می کنن،که به اسمهای مختلف و با عکس سگ و گربه و خر و گاو و ... بالای وبلاگ بجای عکس خودشون، که کلی هم سرگرم می شی! توپ !  

 

نه اسم و نه آدرس و نه جنسیت!!! با اسمهایی که درخور خودشونه، خودشون رو معرفی می کنن.... مثلا: کرگدن وحشی، مار سمی،  اسب تک شاخ، ساعت دیواری، غربزده، گلدون گلی، گل خاردار،لوک خوش شانس، حنا دختری در مزرعه، جرج چپ دست، سینوس و تانژانت و ایکس و ایگرگ که تا دلتون بخواد در ورژنهای مختلف ،یک دوست قدیمی، اسم هنرپیشه های هالیوودی و بالیوودی و ایرانی و ...اسم خواننده ها و بازیکنان فوتبال و...(اینهمه اسم آریایی قشنگ و یا حتی اسمهای خودتون مگه چه ایرادی دارن دیگه آخرش رقیه و تقیه دیگه!)  

تمام این افراد غافل از اینکه ردیابیشون خیلی راحته! سعی در مخفی نگه داشتن هویتشون دارن و دوست ندارن که اسمشون در جایی دیده بشه. یه بار حسام به من گفت آی پی هاشون چک کن یه وقت دیدی آشنا در اومدن. راست هم می گفتم یه موقع هایی غریبه یه موقع هایی هم خواهرشوهر آدم . تمام اینها غافل از اینکه با یک ردیابی ساده میشه فهمید اینها کی هستن و از کجا وصل می شن!!! و یا حتی با چه کارت اینترنتی وصل می شن!!!

 

در کل سوال من اینه که چرا خیلی از ایرانی ها دوست دارن بی هویت باشن؟  

چرا اینقدر توی پیله زندگی می کنن؟ چرا هیچ وقت راست نمی گن؟  

چرا از گفتن حقیقت تو روی طرف می ترسن؟ چرا فکر می کنن با این کارها جانب احتیاط رو نگه می دارن؟  

چرا فکر می کنن اگر عکسشون و اسمشون رو روی وبلاگشون نزارن امن ترن؟  

چرا وقتی میرن پیک نیک دوست دارن دور از مردم و در جایی ساکت و دور بشینن؟ چرا وقتی ازشون حقوقشون رو می پرسی بالا و پایین میگن؟  

چرا آدرس ایمیل ها هیچ کدوم گویای شخصیت اشون نیست؟  

چرا الکی می گن رفتیه بودیم اروپا وقتی می گی عکسات کو میگن: اصلا نشد عکس بندازیم که هوا اینقدر سرد بود موندیم تو هتل!!! بعد طبق یک سوتی تحقیق به عمل میاد رفته بودن پارک چیتگر و برای تو هم عکسش رو بفرستن که تاریخی که عکس رو گرفتن روی خود عکس باشه؟  

خیلی از آقایون ایرانی و خانومها هم بعضا اما کمتر در سایتهایی که مربوط به جمع دوستان است با اسمهای دروغین و مشخصات از اسم هم دروغین تر دنبال date واسه خودشون می گردن!!! که مبادا زنشون با تایپ کردن اسم شوهر پیداش نکنه که داره چه غلطی میکنه! و بعد در یک تصادف آقا به شاخه دوست خانومش وصل می شه و قضیه لو میره! خر بیار باقالی بار کن! اونم live  in: kuwait !  

چرا؟  

چرا حرف خودشون رو از زبان فرد دیگه ای می گن، که قسمشون داده که اسمشو نگین؟  

چرا هیچ وقت از اونی که هستن راضی نیستن؟

چرا هیچ وقت خودشون نیستن؟  

چرا اینقدر دروغ؟ اینقدر ریا؟  

مخفی کاری واسه ی چی؟  

مگه تو کی هستی که سعی در مخفی کردن شخصیتت داری؟رئیس جمهوری یا نخست وزیر؟ رئیس کا گ ب ای یا ناسا؟ فقط جاسوس ها و خلافکارهای بزرگ خفن هستن که هویت ثابت و پابرجایی ندارن! اصل و نصب ندارن! ریشه اشون معلوم نیست! من فقط اینو بگم که با اینهمه  نفر بی هویت نمی شه مملکتی و آباد نگه داشت و نمی شه جامعه مجازی سالمی داشته باشیم. 

                       

تصمیم من: 

نظراتی که بدون نام و نشان درست حسابی و آدرس ایمیل مربوط نباشه خونده نمیشه!  

نظرات 16 + ارسال نظر
پروانه دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 19:04 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

به گمان من ما ایرانی ها «هویت» خود را گم کرده ایم!

فرشته جان
به نکته ی بسیار ریشه ای اشاره کرده ای:«هویت»

باز هم میایم تا پیام های سایر دوستانت را اینجا بخوانم.


دقیقا همینطوره پروانه جان! تا یه نفر رو می بینیم که پول داره خیلی باهاش خوب برخورد می کنیم نمی دونم چرا؟شاید فکر می کنیم از ما سرتر؟؟؟ اما در مورد هویت و شخصیت فرد هیچ چیزی نمی دونیم!

محمد دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 23:39 http://mohamed.blogsky.com/

من خودم از اسم مستعار متنفرم و هرگز نتونستم با اسم مستعار چت کنم یا خودم رو معرفی کنم . واقعا احساس میکنم دارم دروغ میگم و هرگز نتونستم این کار و کنم . اما به ادمهایی هم که این کارو میکنن حساس نیستم. یعنی با خودم میگم شاید یه دلیل منطقی برا این کارش داره! یا دلش نمیخواد به هر دلیلی بشناسنش یا دچار خود سانسوریه یا یه جایی کار میکنه که اگه حرف دلشو بزنه اخراجه و اگه نزنه هم میترکه!
به نظر من داشتن ارتباط انسانی و سالم تو محیط مجازی قواعد خاص خودشو داره و اصلا راحت نیست. ایجاد ارتباط انسانی با کساییکه نمیشناسیشون یه هنره!
البته همه مختارن هر جوری که میخوان خودشون رو معرفی کنن و من هم مختارم که باهاش ارتباط برقرار کنم یا نه!
واااااای مردم از این همه آزادی!))

خود سانسوری رو خوب اومدی! خوشم اومد . . . من در مورد این افراد اصلا حساس نیستم و باهاشون هم ارتباط برقرار نمی کنم.
بحث کلیم روی این اخلاق ایرانی هاست ! که محافظه کارن و فکر میکنن دارن آپولو هوا می کنن! و هرآن می خوان دستگیر بشن! آخه چرا؟

لاله(بارانی باید) سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 03:32 http://barani.ca

من که تصمیم گرفتم اسم وبلاگم رو عوض کنم بذارم، "دلبخواهی های لاله" از بس از در و دیوار و زیر زمین و آسمون نصیحت شدم چی بنویس،کی بنویس.چرا هروقت خودت دلت خواست آپ میکنی(والا نمیدونستم باید هروقت دیگران دوست داشتن آپ کنم)
بعضیها هم خوب بیچاره ها نمیدونن چیزی به اسم آی پی هم وجود داره و به قول خودت رد یابیشون آسونه.
بهتره یه نفس عمیق بکشی و آرزوی سلامتی کنی براشون.
اصلا یه چیزه دیگه هم که خیلی وقته کشف شده اون ضرب در قرمز سمت راست بالای صفحه است.کاربردش هم اینه که هر موقع از یه وبلاگ خوشمون نیومد روش کلیک کنیم تا صحفه بسته شه بریم یه وبلاگی که باب میلمونه بخونیم. والا به خدا عقل هم چیز خوبیه.
خوش باشید

وبلاگ یه محیط شخصیه و نویسنده هر چی دوست داره می تونه توش آپ کنه! هر موقع که دوست داشت و هر مطلبی که دلش خواست...

راستی من شما رو اد کردم (-:

بهار سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 04:46

خوشمان آمد.

خوشحالیم که شما هم خوشتان آمد!

حسام سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 14:12 http://hessamm.blogsky.com

حالا شما که اونجا هستین به نوع دیگه ای این عدم هویت رو می بینین. ایرانی هایی که خارج از ایران زندگی می کنن به شدت از بیان ایرانی بودنشون فراری هستن. حتی مثلا اگه داران با هم صحبت می کنن ببینن یه ایرانی دیگه داره از روبرو میاد حرفشونو قطع می کنن که طرف نفهمه ایرانی هستن!

به نظر من اغلب (نه همه) ایرانی هایی که خارج از ایران زندگی می کنن از ایرانی بودن خودشون شرمنده هستن! حتی خیلی ها در جواب اینکه از کجا اومدی می گن از افغانستان!

اگر بدونی ایرانی ها اینجا چی کار می کنن!
خدا رو شکر که اینجا ما به همه گفتیم ایران و خواهیم گفت همه هم خیلی با اشتیاق گفتن آره ایرانی ها خیلی خوبن!!!

شاید ایرانی با ایرانی کنار در نمی آد... دائم دارن به هم پشت پا میزنن نمی دونم چرا؟

مهدی سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 16:31



من مهدی 33 ساله و متاهل هستم فوق لیسانس عمران که درخواست ویزای دائم دادم و احتمالا تا 10 ماه دیگه به جمع شما می پیوندم در مورد یادگیری لهجه استرالیایی چه پیشنهادی داری آیا کانالهای رادیو و تلویزیونی که ما بتونیم دسترسی داشته باشیم دارن؟ همینطور اگه بخوام با ایرانیای انجا بیشتر آشنا شم و یا چت کنم چه پیشنهادی داری؟چطور میشه با آداب و سنن اونها بیشتر آشنا شد؟اگه بخوام بدونم تو زمینه کار خودم چه چیزهایی باعث پیشرفتم میشه از کجا اطلاعات بگیرم؟آیا مهندس عمران ایرانی ساکن انجا کسی رو میشناسید؟

ممنون میشم اگه جواب بدید

مخلص شما مهدی

من با ایرانی های اینجا رفت و آمد ندارم دوست هم ندارم داشته باشم! از دور در موردشون زیاد شنیدیم.
لهجه ازی هم نوع خاص خودش رو داره خیلی ها که سالها اینجا زندگی کردن هنوز نتونستن این لهجه رو یاد بگیرن اونوقت شما چطور می تونی از راه دور یاد بگیری عجله نکنین بزارین بیایین اینجا به خودتون فرصت بدین همه چی رو دونه به دونه یاد می گیرین ... خیلی دارین سریع و پیش پیش می رین اینجا همه چی آرومه و همه خونسرد....
یه لینک هم گوشه وبلاگم هست که می تونه کمکتون کنه.

محمد سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 21:37 http://mohamed.blogsky.com/

البته به نظر من همه ی ایرانی ها اینجور نیستن.
اما حالا به هر دلیلی اگه کسی ایرانی یا غیر ایرانی این جوری فکر میکنه و هویتش رو پنهان نگه میداره حتما یکی از ریشه هاش ترسه! خنده داره ! ولی بعضیها میترسن حرف دلشون رو بزنن ! مثلا طرف تو تمام عمرش به زنش نگفته دوست دارم. اصلا به هیچکس نگفته! حالا میبینه تو اینترنت میتونه هر چی میخواد به هر کی میخواد بگه و خجالتم نکشه! اونوقته که با یه هویت جعلی وارد میشه! مسخرس!
اگه یه نوجوون این کار روکنه بازم توجیه داره! ولی وقتی یه زن یا مرد جا افتاده ی تحصیل کرده این کار و میکنه چی باید گفت!
حالا من یه سوال دارم.
فکر میکنید چند درصد افرادی که صبح تا شب تو دنیای واقعی میبینیم هویتشون همونیکه نشون میدن؟ چرا تو جامعه ی امروز ما ادم میمیره تا یه دوست واقعی پیدا کنه ؟ چرا ایجاد ارتباط با افراد اینقدر سخت شده؟ چرا وقتی تو خیابون به مردم لبخند میزنی چپ چپ نیگات میکنن؟ چرا اگه ادم خوبی باشی بهت میگن پخمه؟ ...
به نظر من هم مشکل اصلی همون هویته! تقریبا هیچکس خودش نیست! خیلی وحشتناکه! شما به من بگید آخه چرا؟(

محمد جان یه چیز رو اشتباه نکن اون هم شخصیت اجتماعی با هویت اونهاست از دید من این دوتا دو چیز متفاوتن... شما با شخصیتتون با همه ارتباط دارین و شخصیتتون بخشی از هویتتونه!

ولی ترس رو قبول دارم کاملا درسته....خیلی هم قبول دارم.

مارال چهارشنبه 16 بهمن 1387 ساعت 00:11

خب میدونی وقتی وبلاگت مثلا روزی صد تا خواننده پیدا کنه اونوقت یک کم ناراحت کننده است که خیلی از اطرافیانت خیلی مسائل زندگیت رو بدونن . یا مثلا به یکی معرفی میشی میگه شما نویسنده اون وبلاگی ؟ آهان من میدونم شامژویی که به موهات میزنی چیه و کی مسافرت رفتی و ... شاید اینا الان به نظرت مسخره بیاد اما بعضی اوقات شاید خوشت نیاد .

آره اینو موافقم منم یه نفر فضول هست که میآد آمار منو از وبلاگم میگیره توی متنم ام نوشتم کیه! من بهش رو نمی دم اینجا فضولی می کنه! منتظره ببینه من چی کار می کنم پشت سر من خودشم این دورو برآ یه جاهایی توی وبلاگ بصورت ناشناس لونه کرده.....

ناشناس ! چهارشنبه 16 بهمن 1387 ساعت 04:23

چه اشکالی داره کسی نخواد هویتش معلوم باشه؟

محمد پنج‌شنبه 17 بهمن 1387 ساعت 00:20 http://mohamed.blogsky.com/

به نظر من شخصیت اجتماعی افراد باید بر مبنای هویت واقعیشون شکل بگیره تا بشه باهاشون ارتباط درست برقرار کرد.
در غیر اینصورت وقتی طرف شخصیت اجتماعی متضاد با هویت واقعی درونیش بروز میده و تازه خیلی هنرمندانه! چی کار میشه کرد؟
من فقط میخوام بگم خیلی از ادمایی هم که فکر میکنیم میشناسیمشون و ارتباط باهاشون بی مشکله ممکنه به ادن ضربه بزنن. آره! همون آدمی که نام و نشونی و میل و همه چیش رو داری! اما هویت واقیش رو نمیشناسی! چون تو شخصیت اجتماعیش بروز نمیده!

* ازتون بی نهایت ممنونم بابت لطفی که کرده بودین ! دیدم به امین ادرس منو داده بودین.)) اصلا باعث شدید بیام ارکات!
سپاس که به فکر من بودید .)

آره خب ... خیلی ها ننه باباشون معلوم نیست کین؟ از کجا اومدن؟ چی کاره بودن؟ بعد تو محیط کار باید بهشون بگی !!! مهندس!!!


کاری نکردم میشه ۵۰۰ تومن!!! (-:

امید پنج‌شنبه 17 بهمن 1387 ساعت 08:04

شما به دل نگیر....

معمولا اینا پیش میاد. خیلیا عقده ای تشریف دارن. به نظر من فقط سعی کن وبلاگتو به سمتی هدایت کنی که اطلاعات مفیدی واسه افراد بخصوص اونایی که میخوان بیان داشته باشه.
در مورد زندگی شخصی هر چه کمتر بنویسی بهتره. این در همه جای دنیا صادقه ....
موفق و پیروز باشید :)

هژار پنج‌شنبه 17 بهمن 1387 ساعت 23:35

با درود
به سلامتی سرانجام ویزای ما هم دیروز اومد.
ما هم به زودی میایم استرالیا ولی میریم ملبورن. (:
هر راهنمایی که فکر می کنین بهمون کمک می کنه دریغ نکنین.
سپاسگذارم. h_gship@yahoo.com

به به ... به سلامتی دوست قدیمی ! خیلی خوشحال شدم . تعریف ملبورن رو زیاد شنیدم... موفق و موید باشین. هر سوالی داشتین بپرسین؟

رسول نصیری سه‌شنبه 22 بهمن 1387 ساعت 00:14

سلام - من همکلاسی آقا احسان توی دانشگاه بودم. از مطلب جالبت خوشم اومد. می تونید در مورد دلیل این کار ، یه سری به مقالات محمد مطهری در وب سایت تابناک بزنید.
سلام منو به آقاتون برسونید. من حدود یک ماه هست که وب لاگ آقا احسان و شما رو می خونم. امیدوارم همیشه موفق باشید.

مرصی ممنون از شما احسان خیلی وقته که مطلب ننوشته!

احسان چهارشنبه 23 بهمن 1387 ساعت 10:56 http://nagofteh-ha.blogsky.com

بابا من تو دانشگاه هم که بودم این محمد نصیری ولم نمی کرد. معلوم نیست از کجا منو پیدا کرده...!
ولی در مورد هویت باید بگم که من همه جا میگم ایرانی هستم. اگرچه ایرانی بودن خیلی جاها بده!! یا بهتره بگم خوب نیست. آخه یه روز معلوم میشه از توی پاسپورت یا شناسنامه!

اما ترجیح میدم به جای این که سعی کنم دروغ سر هم کنم بگم وقت بذارم ثابت کنم که ایرانی با دولت ایرانی فرق داره.

اما در مورد ایرانی های مقیم خارج از کشور واقعا موافقم که هر چه ایرانی کمتر زندگی راحت تر. بغیر از اونهایی که میدونی واقعا ارزش دارن!

حسین جمعه 25 بهمن 1387 ساعت 15:06 http://www.riahi.blogsky.com

اشاره جالبی بود.
هویت! فردوسی بهمین دلیل می گوید:
"بسی رنج بردم در این سال سی... تا زنده کردم عجم بدین پارسی"

علی خردادی یکشنبه 25 اسفند 1387 ساعت 06:44 http://kalam.blogsky.com

با سلام و درود فرشته عزیز مطالبت واقعا جالبه.
نمیدونم چرا اینجوری شده همه دیگه از هم می ترسن به هم واقعیت رو نمیگن و همش در حال پیچوندن همدیگه و به قول خودشون آمار ندادن هستن که چه بدن یا ندن فرقی نمی کنه بیشتر وقتها این دیگه تو ایران عادت شده همه به هم دروغ میگن سر همدیگه رو کلاه میزارن اصلا کلاهبرداری نوعی روش عالی شده برای پولدار شدن مردم دیگه نمی گن سر زندگی کسی که کلاه گذاشتیم چی میاد. کلا بعضی ها هم مشکل روحی روانی و دارای عقده هستن که این پیغام های مسخره و بی هویت رو می ذارن و چی رو می خوان ثابت کنن نمی دونم .
راستی با اجازت وبت رو لینک کردم و جواب نظری که لطف کرده بودی گذاشتی رو هم دادم.
موفق و پیروز باشی
به امید آزادی
ما هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد