جن

همیشه یه چیز رو نمی تونم توی ذهنم تجسم کنم اون هم  جن  است! 

  

 

یادمه بچه که بودم خونه پدر بزرگم ۳ طبقه بود و طبقه چهارم به اصطلاح خرپشته و یا انباری بود! .....

.....که البته هنوز هم همونجوریه، من همیشه از اینکه تنها برم اونجا میترسیدم مخصوصا اینکه خرپشته خیلی بزرگ بود و از چوب هم بود! من و دختر خالم خیلی می ترسیدیم مخصوصا اینکه دایی کوچیکم چندین بار یه شوخی هایی کرده بود که ما بیشتر بترسیم... هنوزم اگر بخام برم اونجا میترسم با وجود اینکه واقعا هیچی نیست....  

 

توی دبستان که بودم بین بچه ها از این حرفها و خرافات زیاد بود که توی خونمون جن داره و یا یک روح است! ترس و وحشت جن در دوره دبستان خیلی زیاد بود مخصوصا اینکه جنگ هم بود و با صدای هر آژیر خطری باید می رفتیم توی زیرزمین اوه اوه... وحشت بمبارون از یه طرف وحشت روح و جن از یه طرف دیگه. 

 با خیلی از آدمها برخورد داشتم که اظهار می کردن با اجنه در ارتباطن و شکل اونها رو توصیف می کردن خیلی جالبه بدونین چند تاشون هم مثل هم بودن مثلا می گفتن مدل راه رفتنشون با ماها فرق می کنه و قدم برنمی دارن و قدشون کوتاه و ... قدیمی ها می گفتن: هر وقت به چشمت اومدن بگو بسم الله و یا یه سنجاق قفلی بهشون بزن، این حرفهای مادربرگها بود که رفته رفته شنیده می شد که میگفتن : تا جن ها رو دیدین اجیرشون کنین که بهتون جای گنج رو نشون بدن. یه دوستی داشتم توی کلاس سوم که فامیلیش کوهی بود میرفت توی زیرزمین خونشون تا بتونه از جن ها پول بگیره! ........

یه روز پای صحبت یک دکتری نشستم که یکی دوستانم برای ذن و این حرفها میرفت پیشش گفت بعضی موقع ها شده احساس می کنین پشتتون یه دفعه یخ کرده و احساس می کنین پشتتون یکیه وسریع برمی گردین ... ارواح و اجنه ها هستن که پشت شما ایستادن و می خوان با شما ارتباط برقرار کنن شما باید سعی کنین بفهمین که اونها چی می خوان؟ خنده دار که خودش هنوز نتونسته بود باهاشون ارتباط برقرار کنه.

 من خودم بارها این اتفاق برام افتاده و هر بار هم به این قضیه فکر کردم و فکر می کنم این قضیه علمی داره زمانی که شما چند دقیقه در محیط ساکتی نشسته باشین و از پشت سرتون هم خبر نداشته باشین احساس کنجاویتون بهتون می گه : یعنی کی می تونه باشه پشتم؟  

این قضیه مثل همونیه که می گن مرتاضهای هندی می تونن روی زغال راه برن بدون اینکه پاشون بسوزه! درصورتیکه علم ثابت کرده انسان وقتی می ترسه اولین جایی که یخ می کنه کف پاشه!!! 

و یا وقتی که توی خواب دست و پاتون خواب میره برای اینه که خیلی وقته که جابجا نشدین و بدنتون خواب رفته و به اصطلاح می گن بختک افتاده روت که همون همزادته .... وقتی شما به دنیا میآیین همراه شما یه جن هم متولد می شه که میشه همزاد شما! مثل همزاد حسن کچل!

 

به وجود جن اعتقاد دارم و می دونم وجود دارن و از نظر انسانها غایب هستن و به چشم انسان های معمولی دیده نمیشن و این رو هم می دونم که اونها در عالم خودشون زندگی خودشون رو دارن و سرعتشون هم خیلی بالاست. توی جاهایی که آهن باشن زندگی نمی کنن حالا نمی دونم که توی استرالیا که همه خونه ها و اسکلت خونه ها چوبیه هستن یا نه ؟ توی ایران که خیلی زیاد بودن حداقل حرفشون زیاد بود.

قیافه ای که از اونها می تونم توی ذهنم تجسم کنم با سم و دم بلند و صورت وحشی و دستهای پر مو .  داستان وجود جن چیزیه که در تمام دنیا وجود داره و تمام ادیان وجودشون رو قبول کردن و  در خیلی از سناریو ها و فیلمها از اونها یاد شده و وجود داشتنشون در عالم کمک زیادی به دنیای سینمای وحشت کرده این در صورتیه که اصلا اونها ترسناک و یا خطرناک نباشن و خیلی مهربون و خوش اخلاق باشن ولی خب کی می دونه؟؟  توی خیلی از افسانه ها و داستانها وجود دارن و این اثبات می کنه که وجود دارن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها... توی فیلم هری پاتر و ارباب حلقه ها هم که نقش خیلی اساسی رو داشتن.  حالا خوب خیلی از انسانها هم هستن که در این بین از وجود اینها سوءاستفاده می کنن و تعداد خیلی کمی هم واقعا تونستن با اینها ارتباط برقرار کنن اما در راه کمک به انسانها ولی خب خیلی ها هم در راه جادو و جمبل 

ادامه دارد........ 

 

اینم یک فیلم که توی جنگلهای برزیل گرفتن اول غذایی که جن ها خوردن رو پبدا می کنن بعد ردپاشون رو می گیرن تا اینکه یکیشون رو پیدا می کنن ... خیلی ترسناک بود

http://www.youtube.com/watch?v=6ZiBG41PtSU 

در راستای کسب اطلاعات در این زمینه یه وبلاگ پیدا کردم که کفم برید وبلاگ یه نفره که با جن ها ارتباط داره و تمام داستانها و شرایط زندگی اونها و ... رو شرح داده خیلی باحال بود.... 

اینم وبلاگشه: http://jenzade.blogsky.com

نظرات 13 + ارسال نظر
احسان شنبه 29 فروردین 1388 ساعت 21:19 http://nagofteh-ha.blogsky.com

کلا هر چیزی که احساس کنی دیده نمی شه ولی وجود داره ترسناکه. من از بیشترین چیزی که می ترسیدم کتاب مردنامرئی بود که تو بچگیم خوندمش. تا مدتها فکر می کردم هر جا میرم بامنه. حتی تو دستشویی!!

واسه همینم بود که هیچ وقت فیلمش رو نمی تونستی تنها ببینی؟

مصطفی مرتضوی یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 00:38 http://hivanet.blogfa.com

وجود داره. ولی ترسناک نیست.

اولی رو می دونم دومی رو نمی دونم !

علی یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 14:51 http://hints.blogfa.com

سلام
مرتبط با مطلب شما
http://zamaaneh.com/jahed/2009/04/post_354.html

نیوشا یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 21:24

با سلام.معلومه وقتی کلاس بوکس میری ،دیگه ازجن ونامریی و...نمیترسی..من که باچشم بسته این پستتوخوندم.
یک سوال داشتم ممنونم جواب بدی .متوجه شدم باپروازالتحاد رفتید سیدنی .ما با درجه اکونومی رزروکردیم ولی نمیدونم آیاصندلی های راحتی داره که بتونیم این مدت زمان طولانی روبخوابیم یاپاهامونو درازکنیم ؟یا اینکه تادیرنشده با درجه بیزینس رزروکنم.
مرسی وشادباشید.

اینطور که من تجربه پیدا کردم الاتحاد خیلی بهتر از الاماراته و حتی جای صندلی هاش بیشتر از الاماراته ولی در کل درجه بیزینس که خیلی بهتره اگر می تونید با بیزینس بگیرین خب مسلما خیلی بهتر از اکونومیه حداقل پاهاتونو می تونید دراز کنید.

مهناز یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 21:29

فرشته خانم سلام
مطلب فریت را خواندم ممنون از زحمتی که کشیدید. ولی به نظر من احتیاجی نیست وسایل خورد مثل لیوان، سینی فنجان و وسایل برقی ریز را از ایران بیاوریم زحمت و هزینه است... اینجا فروشگاههای دست دوم زیاد است نونه اش vineece که من لیاون بشقاب و خرت و پرت های اولیه و خیلی خوبی از ان جا خریدم به نظر من برای شروع زندگی بد نیست....البته ممکن است خیلی ها نپسندند ولی دیگر مهاجرت این حرف ها را دارد من ساندویچ سازم را نیاوردم از یکی از همون فروشگاهها خریدم نو نو 5 دلار؟ نظر شما چیه؟

این هم تجربه مهناز جان...

پیمان راسخ یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 22:02

با سلام و ارزوی موفقیت برای شما
ایا در مورد Tafe و ارزش مدرک ان که در ایران قابل دریافت است اطلاعاتی دارید

با تشکر

بله چیشو می خواهین بدونین؟

بهار یکشنبه 30 فروردین 1388 ساعت 23:26

جن ها هم فلسفه خلقت دارند .وظیفه اصلی آنها نگهبانی طبیعت است و کسانی را که به هر نحوی به طبیعت و حیوانات و محیط زیست آسیب برسونند تسخیر می کنند و حالشون را می گیرند(عاقبت بد همه شکارچی ها).بطور کلی انسانها بیشتر به اونها کار دارند تا اونها با ما.رمال ها و دعانویسها و فالگیرها همه با کمک جن ها کارهاشون را می کنند و در واقع اونها را اسیر می کنند.هر گونه حرز و دعا مربوط به هر چی مثلا رزق و روزی و سلامتی و ..همه روشون موکل سواره و خدا به داد کسی که حملش می کنه برسه.این کار اشکال بزرگ دیگه ای که داره اینه که شرکه و کمک خواستن از من دون الله است.خلاصه انقدر که ما اونها را اذیت می کنیم اونها به ما کاری ندارند.اغلب هم ترسناک نیستند مگر اونهایی که طلسم هستند و خیلی سمجند.
هرگز هرگز هیچ دعا و نوشته ای که بهتون دادند گفتن شانس می آره یا روزی و ... نگیرید.فالگیر هم نرید.
اگه خواستی برات می گم اینها را از کجا می دونم.

آره حتما بگو من و دوستان مشتاق دونستن اینها هستیم .

نگاهی نو دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 00:25 http://wwwblogestan.blogspot.com

اگه به موضوع بخواهیم مذهبی نگاه کنیم در قران ازشون یاد شده و در دین مسیحیت هم خوندم
البته روح و جن با هم فرق دارن.کسانی که سنسور بدنشون خیلی بالاست واقعا چیزهای خاصی را می تونن حس کنن. مرتاض های هندی که رو اتیش راه می رند حقیقت از نظر جنبه علمی و تاینکه ترس داشته باشی کف پات سرد میشه نیست اینها اولش تو مدیتیشن میرن پس حرفها خیلی فراتر از اینها است.
در جایی در قران خونده بودم که خداوند موجودات دیگری هم خلق کرده که به چشم انسان نمی یان و انسانها نمی تونند ببینن.
از نظر غیر مذهبی هم من اعتقاد دارم به وجود خیلی از چیزها

محمد دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 12:07 http://mohamed.blogsky.com

راستش رو بخوای من از این موضوعهای ترسناک زهره ترک میشم و اصلا اصلا علاقه ای به پیگیریشون ندارم.
یادمه دیوونه ی فیلمای ترسناک بودم و اصلا هم نمیترسیدم حتی از جن و پری! ولی آخرین بار تو یه خونه ی غریبه فیلم جن گیر رو تنها دیدم. وحشتناک بود! نمیتونستم از جام تکون بخورم. شاید باورت نشه اون ترسه هنوز باهامه و دیگه نمیتونم فیلم ترسناک ببینم. هر چی به خودم میگم بابا بیخیال اینا همش فیلمه بازم نمیشه! واقعا میترسم! یادمه یه بار هم که هنوز خونه ی بابام بودم بیدار شدم ولی نمیتونستم تکون بخورم و داد بزنم. یه ذره سرم رو برگردوندم دیدم سایه ی یه دست خم شده رو دیوار تو نور مهتاب داره تکون میخوره! از اتاق فرار کردم و تا صبح نخوابیدم. جن وجود داره و من ازش میترسم.همین!)

من فیلم جن گیر رو چند بار دیدم و حتی بار اول که دیدم اصلا نترسیدم و هنوز هم نمی ترسم... از دید من فیلمش ترسناک نبود جالب بود ولی از فیلمهایی که توشون روح و ... خیلی دوست دارم .

پیمان راسخ دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 15:01

می خواهم بدونم که اگر در ایران یک مدرک Tafe بگیری ،ایا اونور بدردت می خوره یا نه؟
و با توجه به زحمتش ارزششو داره یا نه؟
با توجه به اینکه من با استفاده از برنامه نویسی می خوام اقدام کنم ، چه مدرکی از Tafe بگیرم بهتره؟
یا مثلا بیخیال برنامه نویسی بشم و تو یک رشته دیگه مدرک بگیرم که اونجا بازار کارش بهتر باشه؟

راستی من شنیدم تو سیدنی خیلی مهاجر هست، شما چرا جاهایی مثل ادلاید ، کانبرا و ... را انتخاب نکردید ؟

با تشکر و ارزوی موفقیت

یک چیز رو در نظر بگیرین اون هم اینه که قیمت طیف در ایران خیلی بیشتر از طیف اینجاست و مهمتر از همه اینه که شما در استرالیا انگلیسی درسها رو می خونین و به درسهاتون هم کاملا به زبان مسلط میشین... در ضمن فعلا اینقدر بازار کار اینجا خراب هست که نمی شه گفت چی به درد اینجا می خوره حالا شما اقدامتون رو بکنین تا ۳ سال دیگه خدا بزرگه و من هم بهتون پیشنهاد می کنم نمی خواد در ایران دوره ای جیزی ببینین همون برنامه نویسی بازار بسیار خوبی داره اما نه در شرایط اقتصادی فعلی...
تعداد ایرانی های استرالیا زیاد نیست به نصبت هندی و چینی و اعراب...

ایوب دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 15:06

Salam Fereshte khanom .man az emrooz sayte shoma ro ke khoundam fekr konam bishtar behetoon sar bezanam. matelebtoon amoozandast. khoshhal misham ba ham dar ertebat bashim. manam vizaye daeme AUS ro gereftam va fekr konam ta yeki 2 mahe ayande dar sydney khaham bood va age mayel bashid mitoonim bishtaram ba ham ashna beshim. mersi az zahmatatoon. bye

ممنون از لطف شما ایوب عزیز ... اگر سوالی دارین می تونین در زمینه سفرتون بپرسید.

saba شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 07:49

man 1 mahe tamom ba ye jen zendegi kardam shayad kac bavaresh nashe ama hata mohash roye poshtim bod ya.......................... man ke be falgiro... eteghad nadashtam ama majboram shodam beram chon vaghean mitarsidam ke harja raftam goftam yekishoon asheghet shode ya be ebarati azat khoshesh omade ................... man ba cheshmaye khodam didamesh va hich kodom az aksai ke alan hast nist aslan in shekli nist shekle adamha bod faghat kheily zeshto kotah.............

heeeeeeee, che tarsnak.... Alan chi

shariy rex جمعه 29 مرداد 1389 ساعت 02:36 http://www.jenzade-sh.blogfa.com

hame chiz ro dorost gofti
amma jen dom nadare
rasti khoshhal misham be webam sar bezani

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد