سیدنی یه نفر .... سیدنی!

ایران وقتی می خواستی امتحان راهنمایی رانندگی بدیم کلی استرس داشتیم و بیشتر از کنکور از این می ترسیدیم، یه بار سنگینی روی دوشمون بود، روزی که می خواستیم بریم امتحان از زیر قرآن رد می شدیم و از چند ماه قبل شروع می کردیم به خوندن یه کتاب 150 تومانی کوچک که تمام قوانین راهنمایی و رانندگی ایران در اون بود. سرهنگ هایی که امتحان ازتون می گرفتن در پیچوندن مردم تبحر خاصی داشتن و در این کار کاملا خبره بودن. مثلا میبردنت جلوی در بیمارستان می  گفتن :" بوق بزن" و در اون لحظه تو هم باید حواست می بود تا می گفتی اینجا بیمارستان و نباید بوق زد.

با تمام دوز و کلک های رانندگی شما را آشنا می کردن و راههای خلاف رو به ما آموزش می دادن که برای امتحان این کار رو نکنین و نتیجه اش هم این شد که داریم توی جامعه ایران تحمل می کنیم و میبینیم. هرج و مرجی که در ترافیک ایران هست بندرت در جایی دیگه دیده میشه و یا اصلا این بی قانونی ها معنی نمی ده! نوع تستهایی که در آزمون کتبی رانندگی می دادن همه نکته های کنکوری و ریزی داشتن که باید دقت زیادی می کردیم تا حفظشون کنیم و بعد از امتحان هم چون دیگه توی یادمون نمی موند از خاطرها پاک می شد، مردم دیگه یادشون می رفت که کجا باید کدوم راهنما رو بزنن و فاصله پارک ای که در فلان نقطه باید رعایت بشه 5 بود یا 15 بود یا 0.5 متر؟!؟ برای همین هم به خودشون دیگه زحمت نمی دادن که به یاد بیارن چون یه عالمه عدد 5 بابت بدهی و اجاره خونه و و قسط بانک و پول آب و برق و تاریخ انتخابات و دارو و ... توی ذهنشون هست که یادشون میآد.   

اینجا ایران نیست و از این خبرها هم نیست کسی شما رو توی امتحان نمی پیچونه و کسی هم نمی خواهد که شما رد بشین. نوع طرح سوال طوریه که شما با دو بار خوندن تمام اعداد و علائم رانندگی توی زهنتون می مونه و اینقدر به شما فرصت میدن تا بتونین بهترین رانندگی رو از خودتون نشون بدین. از همه مهمتر که خیلی خیلی جالبه! اطلاع رسانی راهنمایی و رانندگی اینجاست شاید باورتون نمی شه اگر بگم که تمام کوچه ها و خیابونهای اینجا پر از علائم راهنمایی و رانندگیه و در تمام مراحل به شما کمک می کنه تا قوانین رو رعایت کنین ! هر قرم به قدم تابلوی توقع ممنوع رو می بینین و یا ساعات و روزهای مجاز پارک کردم در اون نقطه این در صورتی بود که در ایران یه تابلوی کج و کوله که پشتش رو هم به راننده کرده بود سر چهارراه می دیدی و باید تا آخر خیابان حواست می بود که نباید اینجا پارک کنی و یا حمل با جرثقیل داره. 

اینجا خیلی از محل پارک ماشین مخصوص مادرهایی هستن که بچه کوچیک دارن و یا پیر هستن! ولی توی ایران اصلا این موارد نبود چون اصلا جای پارک پیدا نمی شد. سرعت رانندگی در اینجا در تمام نقاط خیابانها بارها و بارها نوشته شده که شما رعایت کنین، تابلوها در اینجا شما رو مجبور به رعایت قوانین می کنن و به شما حس عذاب وجدان رو می دن هر چند به ایرانی ها این حس دست نمی ده!؟  

   

در کل اگر قوانین اینجا رو که خیلی هم راحت تر از ایرانه رعایت کنین اصلا از اون استرس رانندگی و اعصاب داغون خبری نیست و بجز حس امنیت و آرامش چیز دیگه ای ندارین.  

 

یادمه وقتی رفتم اولین بار امتحان بدم خانوم سرهنگی بود که من تا نشستم و آماده رانندگی شدم منو رد کرد و دلیلش هم این بود که "حجابت کامل نیست و ناخنهای پات لاک داره و کسانی که حجاب نداشته باشن حواسشون پرت می شه و نمی تونن تمرکز داشته باشن" نمی دونم الآن کجاست؟؟؟ که بیاد ببینه اینهمه کافر چجوری دارن در آرامش با تمرکز کامل رانندگی می کنن؟

4 بار امتحان دادم با همون خانوم رد شدم و بعد از خرید ماشین و یک سال رانندگی بدون گواهینامه رفتم برای امتحان این بار اون خانوم بازنشست شده بود برای بار 5 امتحان دادم و قبول شدم!........ 

اینجا ایران نیست و از تاکسی های نارنجی درب و داغون خبری نیست از ماشین های راهی که نمی دونم یدفعه از کجا پیداشون شد! با صندلی های پاره و فنر در رفته و پنجره هایی که نمی شد بالا و پایین آورد و گوشه اش یه پیچ گوشتی زرد بود، بدون تهویه هوا... اگزوز سوراخ و دود و روکش های کثیف که از بوی دود سیگار حالت تهوع بهت دست میداد و صدای قار قار موتور ماشین ها و کرایه هایی که هنوز هم ثابت نشدن و هر روز با نرخ دلار بالا میرن خبری نیست. اینجا بجای اینکه کمربند رو روی شکم ولو کنی باید ببندی اینجا اگر آشغال بریزی توی خیابون جریمت می کنن و نشوندن بچه کوچیک حتی در بغل مادر درصندلی جلو جرمه!  اینجا نمی تونی دنده عقب توی اتوبان بری و آخرش هم چهار تا فحش به راننده ای که حق داره بدی و با پررویی تمام در حالی که حس داشتن آخرین مدل ماشین ارث باباتو طلبکار شی!  اینجا اگر کسی بهت راه داد باید با لبخند ازش تشکر کنی و حق تقدم رو رعایت کنی و هی عین ایران که راننده ها باماشین میرفتن تو شکم عابر پیاده، نباشی! اینجا کسی توی خیابونها واسه سوار کردن مسافر عربده نمی زنه که :" پونک یه نفر .... پونک " وقتی بری می بینی ماشینش خالیه خالیه و باید حالا حالا ها بشینی وقتی می خواستیم عکس برای گواهی نامه بندازیم باید عین مرده ها عکس مینداختیم و حتی یک تار موهامون هم نباید پیدا می بود اما اینجا تا نخندی ازت عکس نمیندازن

 

خلاصه که اینجا خیلی فرق می کنه هر چند آسفالت خیابونها چهل تیکه و بالا و پایینه ولی کسی به این چیزها اهمیت نمی ده چون آرامش مردم مهمتر از کف خیابونهاست...

 

نظرات 15 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 ساعت 14:53

فرشته جون:
درست میگی اینجا خیلی قوانین شون سفت و حساب شده است، شما اگه تو ایران جرایم رانندگی رو مرتکب میشدید، فقط جریمه میشدید ولی اینجا مصرف الکل حین رانندگی ، سرعت بالا و لایی کشیدن جریمه، نمره منفی ، معرفی به دادگاه ، و زندان دارد.....به اینجا فقط نباید گفت کشور توسعه یافته قانونمند باید گفت: مملکتی که صاحب داره و مسئولان واقعا و در عمل به فکر مردم کشورشون هستند، تا اینکه هی داد بزنند مردم همیشه در صحنه و مردم انقلابی.. آخرش هم همشونو تو جاده هابه کشتن بدن... اینجا متوجه میشین خیلی از قوانین رانندگی ما ناقصه، که اگه قوانین مون کامل بشه خیلی از مسائل ترافیکی مون هم حل میشه.. برای مثال شما وقتی وارد یک میدان میشید باید از همون لاینی که وارد میشید تا دور میزنید و می پیچید و خارج میشید در همون لاین باشید، یا از 4 راه وارد یک خیابون میشید موقع ورود باید در لاینی وارد بشید که اون طرف 4 را ه قرار داشتین در غیر اینصورت خلاف به حساب میاد... تازه ما تو ایران وسط 4 راه باید برای وارد شدن به اون طرف و خیابون روبه رو ، راه میگرفتیم، راه گرفتن اینجا مفهوم نداره و خنده داره.. یعنی چی؟
اینجا افسر بیشتر به رعایت قوانین کار داره نه مثل ایران که روی تسلط به رانندگی کار داشت.. بعد از امتحان آئین نامه اینجا فهمیدم چقدر ما ضعف قانون داریم و آئین نامه ایران مسخره و لنگه قوانین بی پایه و آبکی شون تو بقیه زمینه ها .......فرشته جون دوباره دلمون رو به درد اوردی به مقایسه کردن اینجا و ایران: چقدر مملکتمون ول است، بی قانون، بی صاحب......

تمام حرفهایی که زدی حرفهای دل من هم بود. آره قوانین ایران خیلی آبکی و شله!
فقط در جواب جمله آخرت از ته دلم بگم : خیـــــــــــــــــــــــــــلی

رضا از ملبورن سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 ساعت 15:52


در سایت مهندس ارنست کامنت گذاشتم بی مناسبت نمی بینم اینجا هم ذکرش کنم:
درسته مصرف الکل ، لایی کشیدن و سرعت بالا تخلفاتی هستند که جریمه، گواهینامه ضبط و دادگاه در صورت اثبات جرم شخص را حتی به زندان هم می اندازد، این را مقایسه کنید با تهران! مرد پولدار که حتی هر 3 تای اینها را مرتکب شود بدون اینکه از ماشین پیاده شود به افسر میگوید: بنویس جریمه رو......
اخه من تو این چنین اجتماعی چطور میتوانم حق خودم و خانواده ام را بگیرم... اینجا یک لقمه نان می خورم هزار بار خدا را شکر میکنم که استرالیا زندگی میکنم، مشکلاتش را هم به جان میخرم

دقیقا رضا جان ماها جونمون رو برداشتیم اومدیم اینجا کار و پول بخوره تو سرش
یادمه ایران توی سالهای آخر بعد از هر تعطیلات عید باید یک سری اعلامیه و آگهی ترحیم همکارهای عزیزمون رو روی در رو دیوار شرکت می دیدیم ... چقدر سخت بود.

حسام سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 ساعت 16:03 http://hessamm.blogsky.com

گفتی تاکسی های نارنجی... الان باید بدونی اینجا دیگه تاکسی ها نارنجی نیستن. یعنی فقط نارنجی نیستن!

تاکسی های پیکان آبی راه راه، آبی شطرنجی، پراید سبز، سمند زرد و تازگی ها پژوی سبز تاکسی مخصوص بانوان!!! به اینها انواع ون و مینی بوس رو هم اضافه کن!

در حالیکه در اغلب شهرهای دنیا رنگ و شکل تاکسی ها یکی از نشونه های شخصیت شهری اونجا محسوب می شه، اینجا انواع مختلف تاکسی رو توی خیابون می بینی... تازه تاکسی های راهی و مسافرکش های معمولی رو هم باید بذاری کنار!

یه دفعه بگو عین میدون ماشین بازی شهر بازی هاست دیگه!

شوکا سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 ساعت 16:16 http://www.iran2ca.blogspot.com

سلام فرشته جان

من مدتی هست که خواننده وبلاگ شما هستم. و یه از نوشته های شما خوشم میاد. من دارم از تمام دوستان از جمله دوستان دنیای مجازی برای پیدا کردن یک اسم خوب برای دخترم کمک می گیرم. میشه شما هم نظرتون رو بدین لطفا؟

بله شوکا جان می شناسمتون و نظراتتون رو میبینم !

از دوستان هم می خواهیم هر کی اسم قشنگی سراغ داره بگه!

محمد سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 ساعت 23:48 http://mohamed.blogsky.com/

رانندگی تو تهران واقعا یه فاجعست!من که همیشه دعا میکنم اگه هم تصادفی میکنم مقصر باشم وگرنه اگه مقصر نباشم عکس العمل طرف مقابل واقعا غیر قابل پیش بینیه!
البته من مشکلی با قوانین رانندگی ایران ندارم با راننده هاش مشکل دارم. راهشم اینه که خودت رو بزنی به بی خیالی!
کلا زیاد با رانندگی میانه ندارم. اونم تو این جور خیابونا و این جور راننده ها! البته خودمم همچین مالی نیستم. هم ورود ممنوع میرم و هم تو اتوبان اصفهان ۲۰۰ تا رفتم و هم ......) واقعا که!))

خودت جواب خودتی دادی ! برای همینم هست که با قوانین ایران مشکلی نداری چون اصلا رعایت نمی کنی!

"خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" اگر هم بخواهی نمیزارن که قانون رو رعایت کنی.

نگاهی نو چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 01:52

امیدوارم روزی شاهد همین قوانین زیبا در ایران هم بشویم. گاهی واقعا دلم میسوزه

من همیشه دلم می سوزه....

علیرضا چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 05:57

اینجا اصلا تو خیابون هاش پلیس نمیبینی... تهران همه جا پلیس های کثیف و بدریخت و بد چشم بودند .... که اصلا رغبت نمیکردی ازشون سوال بپرسی... افسر ی که چهارراه نزدیک خونمون بود همیشه تسبیح میچرخوند، یک بار هم که به من گیر داد با یک 5000 تومانی سروته قضیه 20 ثانیه بعد، تموم شد...
راستی میخواستم بگم این موضاعات اجتماعی مناسب تر هستند تا موضوعات جن و آرایشگر....

آره منم اصلا پلیس نمی بینم ؟ هر چند اینها همه جا دوربین دارن و می تونن ۳ سوت پیدات کنن.

پلیس های ایران هم که کثیفترین پلیسهایی بودن که از نظر ظاهری و شکمبه می شه توی دنیا دید و نافشونو با رشوه بریده بودن با اون ریش های کثیفشون و اونیفورم هاشون که ماهی یکبار شسته می شد.

من قبلا تمام در مورد مسائل اجتماعی و فرهنگی زیاد می نوشتم ولی خب یه دوره کوچیک کنار کشیدم خودم هم کلا از این موضوعات بیشتر خوشم میآد!

احسان چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 09:16

همیشه برام سئوال بود که این فیلم های هالیوودی چطوری وسط اتوبان چپه حرکت می کنن یا با ۱۰۰ تا سرعت توی شهر و چراغ قرمز و ... می تونن برن. نمیشه که همش الکی باشه. بالاخره باید یک چیزی پشتش باشه.
حالا می فهمم آره بابا... همه اینجا بین خط رانندگی می کنن. ۶۰ تا بیشتر نمیرن وسط چهار راه هم نمی ایستن راه رو بند بیارن. خوب معلومه میشه تو این خیابون فیلم بازی کرد.

مگه یادت رفته من اتوبان نیایش رو یکطرفه رفته بودم ؟

هیچ کس هم نبود بهم گیر بده برای همه هم عادی بود و می کشیدن کنار چفدررررررررررررررر خندییییییییییدم!

سینا چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 09:31

من شدیدا به هموطن های خانمی که میخوان اقدام کنند میگویم حتما تو ایران گواهینامه بگیرن تا وقتی میان اینجا یکراست برن گواهینامه فول بگیرند و علاف امتحان های متعدد اینجا نشنوند
و به آقایان هم توصیه میکنم اگر تو ایران گواهینامه هایشان را تمدید کردند حتما دوره قبلی که مثلا 10 سال بوده رو پشت گواهینامه قید بشه... مال من قید نشد اینجا کلی گرفتاری پیدا کردم میگفتند که سابقه رانندگی ات یک سال است

تمام بچه هایی که میآن گواهی نامه دارن

دوستانی که میآیین باید ۴ سال سابقه گواهی نامه داشته باشین تا بهتون گواهی نامه فول بدن.

علی چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 11:01

با سلام
رانندگی اینجا یه بدی هم داره اینکه شما حتما باید مسیر رو بلد باشین وگرنه تو زحمت میافتید و جریمه میشید... و این خیلی بده، اینجا خیابون هاش کم عرض تر و باریکه خدارو شکر کنن که جمعیت شون کمه، من فکر میکنم 3-4 سال دیگه اینجا هم ترافیکش مثل تهران وحشتناک میشه، قوانین که میگید درست ولی ترافیک سیدنی اعصاب همه رو خورد میکنه... سارا در کامنتش نوشته بود راه میگرفتیم راسته چقدر خنده دار بود تا جایی راه میگرفتیم که ماشین هامون شاخ به شاخ میشد و اونی که فرز تر بود با اریب و یه جاخالی و ویراژ زودتر میرفت و راه میگرفت و یه پوزخند معنی دار هم میزد......راه گرفتن یعنی هل می دی میری... راستی از دوستان کسی هست که بعد از اینجا و عادت به راننگی برعکس اینجا در ایران رانندگی کرده باشه؟ سخت نیست تعویض فرمون ؟

آره کاملا حق با تو ! تا خیابونهای اینجا رو خوب یاد نگیری رانندگی راحت نمی شه . خیلی از دوستان میرن نویگیتور می گیرن ولی من خودم معتقدم که نیازی نیست و اول و آخر باید این خیابونها رو یاد بگیریم. اولین بار که با ماشین رفتبم توی سیتی احسان عرق کرده بود. جو سیتی که دیدین چجوریه؟اون روز هم خیلی خیلی شلوغ بود. ولی بعد از اون بارها بدون استرس رفتیم و هیچ مشکلی نداشتیم.

راه گرفتن توی ایران که کاملا مسخره بود و بچه بازی! نه من کسی رو نمی شناسم . بجه هایی که اینجا رانندگی کردن وقتی رفتن ایران ترجیح دادن با آژانس برن تا اعصاب خودشون رو خورد کنن.

ندا چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 15:48 http://shayan-blog.blogsky.com/

فرشته جون سلام
قوانین راهنمایی و رانندگی در هر کشوری خاص خودشه. تا اونجایی که میدونم فرانسه از این لحاظ سخت گیر ترینه قوانین پیچیده ای داره اعم از تشویقی و تنبیهی که پوینتهای منفیش بیشتره و سه ساله هم هست.
فکر کردم بد نیست در این مورد یه پست جدید بذارم. لطفا به وبم بیا و خاطرات ترافیکی پاریس رو بخون.
ممنون

۳ سال خیلی زیاده!

مصطفی مرتضوی پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 02:25 http://hivanet.blogfa.com

فقط می تونم بگم خوش به حالت. یه گوشه چشمی هم به ما پرنده های تو قفس بکن. راستی در جواب اون سوالت: من الان در تهران هستم. گذرت به کشور گل و بلبل افتاد در خدمت هستیم. امیدوارم تو استرالیا زندگی خوبی داشته باشی.

مرسی مصطفی از لطفت D;

رضا پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 05:47

ببخشید استرالیا هم 3 ساله است! یعنی شماره مجازید در طول 3 سال تا 12 نمره منفی بگیرید بعد از اون گواهینامه شما اخذ و حق رانندگی ندارید، استثا هم نداره حتی اگه پدرتون امام جمعه سیدنی باشه، یا اگه عموتون نماینده ولایت فقیه کوین راد باشه.....

حسین پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 07:48

سلام من حسین هستم اتفاقی با سایتتون اشنا شدم، و 11 ساله اینجا هستم، و از دسامبر تا اول مارچ تهران بودم
دوستان تازه وارد خیلی مطلق از سیدنی خوب می گویند، چیزهای خوب تهران رو هم بگید دلیل نمیشه چون در تهران قانون رعایت نمیشه شما همه موارد را در تهران بد بدونید!
مثلا بزرگراههای تهران شیک تر بزرگتر و عریض تر از اینجا است
خیابون های تهران بسیار عریض تر از سیدنی است، همه خیابون های سیتی رو دیدیم باریک و دلگیر
خیابون های تهران از نظر روشنایی خیلی بهتر و پر نور تر از اینجاست
تابلو های شهری تهران استاندارد تر از استرالیا است، بزرگ، قابل خوندن و دیدن، سفید در زمینه سبز و آبی. ولی در سیدنی شما تابلو ها ها کوچیک و اکثرن زمینه سفید دارند که از نظر قوانین رانندگی امروز دنیا استاندارد نیست باید دقیقا برید نزدیک تابلو تا بفهمید چی نوشته...
به دلیل کمبود نفت و پتروشیمی ، اسفالت های استرالیا فرسوده تر و وصله پینه تر از تهران است
تهران بزرگراهها و آزاد راههای عظیمی داره که از نظر مبلمان شهری، روشنایی، خط کشی و گارد ریل، تابلو شبرنگ های ارتفاعی بالای جاده ها، شما یه دونشو سیدنی پیدا نمی کنید
ترافیک در سیدنی هم کم نیست وحشتناکه دوستان نگاهی به ترافیک ساعت 7 تا 9 صبح بیندازن.....که یکی از ایراداتی است که به دولت کوین راد وارد شده.........
و مشکل پارکینگ در هردو کشور وجود داره، کسی میتونه یه روز تعطیل بره سیتی یا بیچ و اونجا راحت پارکینگ پیدا کنه؟
برای من که بعد از 6 سال تهران رفتم سخت افزار شهری تهران به نظرم خوب و در بعضی جاها مثل شهرک غرب ، عالی اومد.... (و تقاطع چمران و رسالت که من ندیده بودم ) ، من به افسریه و اون مناطق هم سر زدم....
در مورد قوانین رانندگی هرچی فرمودید قبول دارم

صفا پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 12:16 http://kabutarhayerangi.blogfa.com

گل گفتی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد