تهران ۱۵۰۰

  

 

 

حتما باید انیمیشن قشنگ و دیدنی باشه ! بیصبرانه منتظر دیدنش هستم تا ببینم چه اثری بعد از مدتها انتظار و انتقاد از سینمای ایران، خلق شده.

داستانهای شیرین

 

 

نقل است، آشفته حالی به نزد حکیم آمد که ای حکیم خواب ندارم، قرض و بیکاری و بیماری از یک سو، غصه نان شب و رنجوری عیال و اولاد از سویی آنچنان اوضاع را بر من تنگ کرده اند که خواب به چشمم راه ندارد.

 

 حکیم فرمود: از همسایه خود بزی قرض بگیر و به اتاق خواب ببر، حتماً درمان می شوی! 

 مرد بز را به امانت گرفته و به محل خواب خویش برد، صدای بع بع بز و بوی پشم و پشکل مزید بر علت شد، چند روزی گذشت، سراسیمه و پریشان به نزد حکیم آمد، که ای حکیم؛ به دادم برس، بیچاره شدم، بد بخت منم، کم مانده دیوانه زنجیری شوم یا خود کشی کنم، دردهای من کم بود؟ با این بز چه کنم،امانم را بریده است، شب ها با او بع بع می کنم!

 

 حکیم فرمود: خوب بز را از خانه بیرون کن!

 

چون بز را بیرون کرد، آن شب برای اولین بار آسوده و آرام خوابید،و گفت:  خدایت رحمت کند ای حکیم، نجاتم دادی!

لبخند

 

استرالیایی ها توی فرهنگشون که وقتی به هم نگاه می کنن لبخند می زنن !!! این کار از دید من خیلی بیمزه و مسخره بود به کسی که نمی شناسیش لبخند بزنی؟؟  

اما الآن خیلی برام خوبه وقتی خسته ام و حوصله ندارم و ناراحتم باید جواب لبخند یکی رو با لبخند زدن بدم و این به بهتر و شاد شدن روحیه ام خیلی کمک می کنه. منم که وقتی لبخند میزنم نیشم تا بنا گوشم وا میشه! کلا خوش خنده تشریف دارم .

توی ایران یادمه وقتی به یکی نگاه می کردم یا یکی بهم نگاه می کرد ناخودآگاه بهم چشم غره می رفتیم یه جوری بهم نگاه می کردیم که چیه؟؟؟ چیه؟؟؟ آدم ندیدی؟؟؟ نگا داره !!!  

 

بیایین با هم دوست باشیم و بهم لبخند بزنیم ... اگر سخت بود حتما توی ذهنمون یه دنیا جوک و خاطرات خنده دار داریم که بهشون بشه یه لبخن زد.