سلام

نه اینکه نخوام بنویسم یا جوهر قلم فرشته خشک شده !!!

خیللللللللللللللللی دلم برای وبلاگم تنگ شده ... خیلی خوب بود وقتی می نگاشتم... هنوز هم مینگارم ولی تایپ نمی کنم. همیشه هر وقت می خواستم یه مطلبی بنویسم اول کلی در موردش فکی می کردم و کلی از مخم کار می کشیدم بعد تایپ می کردم اصلاح. برام یه جورایی عادت بود هنوزم هست با توجه به اینکه تایپ نمی کنم. تمام جنجالها رو در ذهنم موقع خواب دارم و همه کلمه ها رو کنار هم میچینم یه موقع هایی هم چشمک میزنم یعنی توی گوگل سرچ می کنم واسه عکس مطلب ... فرشته است دیگه یه موقع روی شونه راست یه موقع روی شونه چپ.


دیشب یه مطلب باحال تو مخم بود در مورد عرب ها که حتما براتون می نویسم. وقتم خیلی محدودتر از قبله ولی دلم می خواد بنویسم و دردو دل کنم دوستان وبلاگی رو داشته باشم. همشون خوبن و مهربون اون آدم بدها هم خوبن چون نمک وبلاگن دیگه ..!!! 


این مدت که نبودم خیلی درگیر کار و درس بودم الان هم همچین سرم خلوت نشده ولی خب ...

دیگه نمیشه ننوشت !!! مخصوصا حالا که دارن پول نون هم به مردم میدن اونم مشخص نشده لواشه یا بربری یا سنگک ؟؟؟


همپای من باشین تا با هم قدم برداریم.


نظرات 11 + ارسال نظر
حسام سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 09:57 http://hessamm.blogsky.com

سلام دوباره!
چه خوب که بازم می خوای شروع کنی و چه بد که یه مدت نمی نوشتی. حسابی به وبلاگت عادت کرده بودم.
منتظر نوشته هات هستم.

می نویسم حتمااااااااااان

محمد چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 08:28 http://mohamed.blogsky.com/

خوش اومدی دوباره.)

مرررررررسی

پروانه چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 09:29 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

یه دفعه هواتو کردم اومدم . تو راه به خودم می گفتم امیدوارم وبلاگشو نبسته باشه... وبلاگشو دوست داشتم و...

خوشحالم که دوباره می بینمت.

واااااااااای پروانه دلم بد گرفته ...! می خوام دوباره بنویسم

دووووووووووست دارررررررم بازم بیا پیشم

اونی که دلش برات گروم گروم می تپه! دوشنبه 11 بهمن 1389 ساعت 06:26

فکر نکن خبری ازم نیست یعنی نمیام اینجا... نقطه بذاری تو صفحه ات یه اس ام اس میاد تو قلبم خبر دار میشم!

منم منتظرم بنویسی. نوشتن هیچوقت برای دیگران نیست برای دل خود آدمه... یادت نره!

آره راست می گی ... دلم خیلی داغوونه باید بنویسم

ممنون از کامنتت

یک میگرنت هلپی شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 12:55

اول سلام
دوم اینکه خوشحالم که سالمی و گرفتاریت گرفتاری خوب مثل درس بوده
سوم خوشحالم و تبریک میگم که دوباره میخوای شروع کنی
چهارم هر روز به اینجا سر میزدم و وقتی میدیدم آپدیت نشده خیلی ناراحت میشدم
پنجم فکر نکن انتقاد نمی کنم حتما میکنم ولی مثبت

ایندفه دیگه جدی جدی می نویسم

لیلا پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 16:16

سلام
دوست عزیز قبلا مطلبی داشتید در باره کلاهبرداری های شرکت گلدن گروپ باید بگویم این شرکت یک روش جدید برای کلاهبرداری ابداع کرده است که شرح می دهم و خواهش می کنم جهت اطلاع بقیه دوستان در وبلاگتان اطلاع رسانی کنید :

از آنجایی که این شرکت دارای پرونده های ناموفق بسیاری هست راه جدیدی پیدا کرده و به این اشخاص زنگ می زند و می گوید چون که پرونده ناقص شما برای ما هزینه بردار شده !!!!!!!!!! (یک برگه خالی چه هزینه ای داره من نمی دونم ).بییایید برگه انصراف امضا کنید بعد هم یک جلسه مسخره می گذارند و دایما برگه را جلو شما می گزارند و یک مشت حرف بی ربط می زنند و یا وعده مهاجرت به کبک را می دهند و مثل سابق با چرب زبانی می خواهند برگه انصراف با نعییر مسیر به کبک را امضا کنید و همان دروغ ها ی قبل را تحویل می دهند و اگر شما برگه انصراف را امضا کنید آخرین چک شما که برای پایان قرارداد داده بودید را وصول می کنند و شما هنوز در ایران هستید و همه پول را هم داده اید اگر برگه کبک را امضا کنید که دوباره داستان جدید حالا برو بعدا بیاشروع می شود و ۲ سال بی خودی وقت شما را می گیرند و آخر سر می گویند قوانین فدرال عوض شد .
دوستان گول این شیادان را نخورید آنها رحم ندارند و مثل زالو پول شما را می خورند اصلا تا چک ها یتان را نگرفته اید هیچ برگه ای امضا نکنید ومن ۸ سال پیش با اینها قرارداد بستم مدرک فوق لیسانس کامپیوتر سابقه مدیریت سایت شرکت های معتبر و یک رزومه عالی داشتم و آیلتس ۵.۵ ولی اول گفتند با ۵.۵ می توانی بروی بعد از قرار داد گفتند قوانین عوض شده رشته کامپیوتر باید ۶ داشته باشه من یک سال طول کشید و کلی هزینه کردم و ۶ گرفتم گفتند سنت بالا است امتیاز نداری و باید ۷ بگیری و تا حالا هم ازشون خبری نبود تا الان که روزی ۱۰ بار تماس می گیرند. و بزور می خواهند از من امضا بگیرند . من چون محدودیت وقت داشتم وکیل گرفتم ولی اشتباه کردم هم پول دادم و هم با یک رزومه عالی هنوز هم در خدمت شما هستم والان هم دیگه امکان مهاجرت ندارم .ولی بزودی به دادگاه می روم و ازشون شکایت می کنم چون شورش را در آورده اند و باید کسی به حسابشون برسد .

[ بدون نام ] یکشنبه 28 فروردین 1390 ساعت 06:52

ظاهرا قلمت خشک نشده بلکه شکسته
فکر کنم باید یک فکری هم برای جوهر فکرت بکنی

هههههههههیییییییی بدم شکسته ! یعنی شکوندنش ...! اگر بدونی جوهر همین جوور فوران می کنه آرامش فکری نیست ...

چشم چشم گوزوم اوسته یازارام

منیژه دوشنبه 29 فروردین 1390 ساعت 10:34

سلام عزیزم ، خوشحالم که دوباره شروع کردی. من هر وقت می تونستم یه سری میزدم و پای درد دلات مینشستم. پس خوش اومدی.

کانادا مهاجرت یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 09:54 http://canadaexpert.ca

موافق و پیروز باشید

سمیرا سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 12:59

مطلبات واقعا قشنگ نوشته شدند اولین بار همین الانه که وارد وبلاگت شدم قلمت واقعا گرمه.

ورونیکا دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 15:21 http://veronicaaa. blogfa .com

سلام عزیزم چقدر با احساس و زیبا نوشتی بازم بنویس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد