افکار کهنه

خیلی وقت بود می خواستم در مورد این مطلب بنویسم اما یا فرصت نمی شد یا تنبلیم میومد تا اینکه لاله توی بارانی باید در موردش نوشته و من خواستم نوشته ای بر یادداشت لاله داشته باشم. 

ایرانی ها توی ایران که هستن درد و غمشون فقط و فقط خرید خونه و ماشین مدل بالاست این مسئله تا حدی زیاده که داشتن خونه برای خواستگارها یک شرطه! خیلی خوبه که آدم بتونه زیر ۳۰ سال خونه بگیره و در خونه خودش با آرامش زندگی کنه اما مسئله به همین جا ختم نمی شه و ایرانی ها به این رضایت نمی دن و شروع به خرید دومین و سومین و حتی خونه هایی در دبی و ... می کنن.  

چرا؟  

با یکی از دوستانی که تازه اومده اینجا گذری توی یک موسسه دیدمش و ازش پرسیدم؟ 

"خب به سلامتی جابجا شدین؟ "  

"آره ... یه قرار داد ۶ ماهه بستیم! فلانی میره سر کار " 

"خب مبارکه! پس دیگه نگرانی نداری... بیا این همه می گفتی اینم درست شد"  

"نه بابا باید خونه بخریم من که خیلی نگرانم. به فلانی می گم باید هرطور شده یه خونه بخریم "  

"شما تازه اومدین بزار عرق پات خشک بشه بعد به فکر خونه باش دختر جان! "  

یه نگاهی به سر و وضعش انداختم و تو چشماش نگاه کردم ... بهش گفتم مگه تو ایران خونه نداری؟ 

"من خودم یه آپارتمان دارم و فلانی هم یدونه توی رشت"  

خب دیگه حالا واسه چی اینقدر حرص خونه خریدن و اینجا میزنی؟ اینجا که تا نود درصد قیمت خونه رو وام می دن دیگه دردت چیه؟ هر وقت اراده کنی می ری خونه می خری! 

"نه آخه می خوام یه خونه بخریم بدیم اجاره برگردیم ایران !!! اینجا اجاره هاشو اگر تبدیل کنیم به ریال توی ایران راحت تر می تونیم زندگی کنیم! " 

یه نگاهی به بچه اش می کنم ازش می پرسم ؟ رفتی تارانگا زو؟  

مادر می  گه: نه نه بابا خیلی گرونه ! ولی باباش قول داده اگر بچه خوبی باشه یکشنبه می برتش ناهار مک دونالد !؟!  

سرمو انداختم پایین از موسسه خارج شدم... همش این جمله اش تو گوشم بود که " توی ایران راحت تر می تونیم زندگی کنیم! "   

 

زندگی کنی! اگر توی ایران زندگی می کردی چرا پاشدی اومدی اینجا که حق اون بنده های خدایی که آرزوشون اینه که ویزاشون یک روز حتی یک ساعت زودتر بیاد رو می خوری!  

دلم برای بچه سوخت تارانگا زو با والدین و بچه بعید می دونم از 80 دلار بیشتر بشه .... 

 

من و احسان با وجود اینکه از پس اندازمون خرج می کنیم و باید خیلی احتیاط کنیم اما از سینما ماهی یکبار و بار و ساحل و ... حذف نمی کنیم ! اونایی که بچه دارن چطور از دلشون میاد برای رسیدن به اهداف احمقانه خودشون بچه اشون رو از یکسری امکانات محروم کنن؟ 

 

من خیلی از ایرانی های اینجا رو دیدم که اولین چیزی که تو فکرشون میآد اینه که اول یه ماشین مدل بالا بگیرن و کلی برن زیر بار بدهی و قسط و ... در صورتی که هنوز توی زندگیشون جا نیوفتادن و هنوز سواحل زیبای سیدنی و نچرخیدن! برنامه ریزی می کنن که برن یه خونه از دم قسط بگیرن! اونم خونه که زمینش مال خودمون باشه!؟  

اینا همه فکرهای قشنگی منم دوست دارم اینجا خونه داشته باشم و توی خونه خودم زندگی کنم ... اما نشد هم نشد چون من اومدم اینجا و می خام به چیزهایی که ایران بهشون نرسیدم رو برسم و مهمترین اون هم آرامش !! که اینجا تا دلتون بخواد هست.  

فکر اینکه خرید خونه اون هم در ابتدای ورود ایرانی ها از فکرشون بیرون نمیره و همدیگر رو هم تریگ می کنن ... خیلی مسخره و خنده داره!  

من فکر می کنم برای همین هم هست که اقتصاد ایران اینقدر نابسامان چون هرکی هر چی در میآره میده واسه خرید خونه؟!  

مایکل جکسون یک دونه خونه بیشتر نداره درسته که خونش خونه است! اما راه درست پولدار شدن این نیست که شما برین هی خونه بخرین و هی خونه بخرین! ببینین بازارها سهام یا بورس در دنیا کجا هستن و در ایران درکجان؟بجای اینکه سرمایتون رو در خرید مسکن و زمین و ... بزارین در صنعت بکار بگیرین حتی نجاری بزارین چرخه صنعت بچرخه! این کاریه که چینی ها می کنن خونه ندارن اما کارگاههای کوچیکی دارن که جاسوئیچی تولید می کنن که توی کشور ما فت و فراوان دیده می شن! به نظر من این موفقیت نه اینکه بگین چند تا خونه دارم و ...   

 

مردم ایران ۸۰ درصد زندگیشون ماله مهمون است ! اینطور هست یا نه؟ اطاق مهمون و نشیمن و ... بهترین ظروف ماله مهمونه و ... اما اینجا همه برای هودشون زندگی میکنن نه برای مهمون و همه هم راحتن حتی مهمون! 

ان شاءالله روزی برسه که دیگه حداقل این افکار کهنه رو از دوستان تازه وارد نشنویم. من معتقدم این نوع تفکر مال زمان رایت و خانی بوده و الآن هیچ معنایی نداره . . . 

نظرات 9 + ارسال نظر
لاله جمعه 9 اسفند 1387 ساعت 12:13 http://barani.ca

دقیقا همینطوره که میگی فرشته جون، اقتصاد نابه سامان ایران نتیجه همین کارهای مردم ماست. همیشه هم نگرانن یکی رو چطوری دو تا کنن. درسته آدم دوست داره تو خونه خودش زندگی کنه ولی آخه به چه قیمتی. واقعا ارزش یه خونه بیشتر از آرامش آدمِ؟ خونه جاییه که آدم توش آرامش و آسایش داشته باشه. به قول یکی از دوستای ما میگه خونه خوبه ولی نه اینکه خوابتون رو بدید اتاق خواب بخرید.
امیدوارم همیشه خوب و خوش و سلامت باشید.

کاش مردم ایران اونایی که هنوز اینجوری فکر می کنن یه روزی بفهمن چیزی تحت عنوان آرامش هم هست که می تونن با اون هم به همه چی برسن!

نگاهی نو جمعه 9 اسفند 1387 ساعت 15:10 http://wwwblogestan.blogspot.com


من جز اون دسته هستم که می گن باید راحت زندگی کرد و اومدیم اینور که در ارامش نفس بکشیم و از زندگی لذت ببریم ولی در عین حال حواسم به مسایل مادی است چون اینجا وضع برای پیران خوب نیست و پول بازنشستگی کفاف زندگی راحت را نمیده . وقتی می ریم خرید در فروشگاها می بینم که مسن ها بد جوری دنبال کالاهای ارزون هستند و واقعا خیلی راحت نیستن. واسه همین من می گم تا جوون هستیم باید کار کنیم و لذت ببریم و سرمایه گذاری کنیم برای دوران پیری

برعکس در استرالیا پیرها خیلی خوب زندگی می کنن ! تا هر موقع که دلشون بخواد می تونن کار کنن!
تمام هزینه های رفت و آمد از نصف کمتره و مالیات هم همینطور تمام هزینه های دولتی مثل ماشین به نام زدن و خونه و .... هم همینطور.

نگاهی نو جمعه 9 اسفند 1387 ساعت 15:14

در مورد مهمون
من خودم از اون دسته هستم که جنس های خوب را هم خودم استفاده می کنم. یادمه ایران همه مبل استیل می گرفتن بعد خودشون هم راحت نبودن روش بشینن. ما رفتیم مبلی گرفتیم که پولش هم اندازه این مبلها بود ولی راحت می تونستی روش دراز هم بکشی .
واقعا خدا را شکر به ارامش اینجا و اینکه هر جور که ادم دوست داره واسه خودش زندگی می کنه

بعضی از این مبلهای استیل توی اران اینقدر بلند بودن که من یه موقع هایی پام به زمین نمی رسید و یا اینگار روی چوب خشک نشستی.

محمد شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 19:28 http://mohamed.blogsky.com/

آدمایی که تکلیفشون با خودشون روشن نیست همیشه ناراضی و نگرانند. حالا فرقی نمیکنه کجا باشن! ایران یا استرالیا یا کره ی ماه!
همیشه نگران و ناراضین ! و بدترین راه ممکن رو برا رسیدن به ارزوهاشون انتخاب میکنن!
اصلا انگار با لذت بردن میونه ای ندارن و فقط فکر آینده هستن! اونا اکثرا خودشون رو هم فراموش کردن حالا چه برسه به اینکه به بچه هاشون فکر کنن.
من یه نفر رو میشناسم خیلی هم پولداره ولی وقتی باهاش حرف میزنی انگار تو هپلوته! هیچ توجهی هم به بچه هاش نداره ! مطمینم بچه هاش رو دوست داره ها! ولی همه چیز که خونه و ماشین و کارخونه نیست که! گاهی اوقات باید یه بادبادک از یه دست فروش خرید و رفت پشت بوم و مثل بچه ها هواش کرد و لذت برد . اونقدر بره بالا تا نخش پاره شه ! بعد غصه ت بگیره که بادبادکت کجا رفته!

دلم برا ادماییکه همیشه نگرانن خیلی میسوزه! از بعضیهاشون هم بدم میاد.

این آدما فکر میکنن که آینده بچه هاشون زمانی تامین می شه که خونه داشته باشن یه زمانی چشم وا می کنن می بینن پای گشتن ندارن و همه عمرشون رو به جمع کردن گذروندن... نمونه اش هم این همه پیر و پاتال که میرن مکه و .... چرا توی جوونی نرفتن؟ نگین پول نداشتن اون موقع هم ارزونت و راحت تر بوده و هم خلوت تر!

سحر یکشنبه 11 اسفند 1387 ساعت 07:46 http://saharmakeup.persianblog.ir/post/2/

سلام فرشته جون اگه همه این چیزها رو میفهمیدن تو الان توی کشور خودت با سرافرازی زندگی میکردی منهم به فکر فرار از اینجا نبودم درد و بدبختی ما همش از بیسوادیه
اگه خواستی منو لینک کن البته هنوز کامل نشده این دخمل که برام وقت نمیذاره

بدبختی اینجاست خیلی هاشون هم مهاجرت می کنن!

نازلی سه‌شنبه 13 اسفند 1387 ساعت 22:41

موضوع خیلی مهمی رو مطرح کردی....من هم صد در صد افکار تو رو تایید می کنم....
ولی به نظر من وضع اقتصادی افتضاح ایران باعث شده مردم مجبور بشن که همش به فکر پس انداز و آینده باشند... مردم ایران اگر بخواهند خوب خرج کنند و خوش بگذرونند، یک روزی به بدبختی میفتند... چرا؟ چون اوضاع کشور ما معلوم نیست و هر لحظه اتفاق غیر قابل پیش بینی می افته که کارشناس های اقتصادی هم توش می مونند....
در ضمن تو ایران، جایی نیست که پول خرج کنی... برای اینکه عقده های آدم خالی بشه، همش باید ماشین و خونه و طلا و مبلمان و ... بخره تا پز بده و خوشحال بشه...

اونایی که همه گفتی نازلی جان ماله ایران! از کسایی که از کشور خارج می شن که زندگی کنن تاکید می کنم زندگی کنن این افکار بعیده اینجا شما هر وقت اراده کنی می تونی بری کمپانی بنز آخرین مدل رو از دم قسط بگیری (البته نه به همین راحتی که من گفتم)! دیگه حرص و طمع برای چی؟ خیلی جالبه اینکه خودمون داریم می بینیم توی ایران خیلی از گر گوری ها با همین افکار برای خودشون شخصیت سازی کردن!

ان شاءالله تو هم زودتر راحت شی از اون مملکت!

مهدی چهارشنبه 28 اسفند 1387 ساعت 03:27 http://immigrationstory.blogfa.com

سلام فرشته خانم
من یک پسر مجردم و ویزام اومده به امید خدا برای 10 آپریل میام سیدنی.
من یک سوال دارم:با این اوضاع بد اقتصادی بازم میشه توی استرالیا کار پیدا کرد و با آرامش زندگی کرد؟

والله دروغ چرا بگم کار گیر آوردن خیلی سخت شده مخصوصا اینکه حقوقها رو هم کشیدن پایین . بازم بستگی به رشتتون داره و زبان و سابقه کاری ان شا ءالله کار پیدا میکنین ولی توقع حقوقی تون رو بیارین پایین شاید هم مجبوریم بشین چند ماهی رو والنتیر کارکنین.
اینجا همه این کار رو می کنن و باید یه چند ماهی رو بزارین برای اصلاح رزومه و کاور لتر و دنبال کار گشتن و این حرفها .

ولی در کل آرامشش حرف نداره. کار هم نداشته باشی می تونی چند ماهی با آرامش کامل زندگی کنی.

مهدی پنج‌شنبه 29 اسفند 1387 ساعت 01:07 http://immigrationstory.blogfa.com

بازم سلام
اگر فعلا نتونستم کار مرتبط با رشتمو که ساختمان هستش پیدا کنم.پیدا کردن کار کژوال راحته و اگر اطلاعی در باره درآمد و نوع کارش دارید و چقدر زمان میبره که پیدا کنم خوشحال میشم راهنماییم کنید.
ممنون

شما کدوم شهر می خواهین برین؟ برای کارهای ساختمانی پرت و آدلایت خیلی کار زیاده! سیدنی اونقدر مثل اونها نیست در ضمن اینکه کلا این دو شهر برای زندگی ارزونتر هم هستن. کار کژوال هم اینجا برای هر کاری باید تخصص اون رو داشته باشین و اینکه تعریف شما از کار کژوال چیه؟ می تونین برین کشیر بشین اما از درآمدش چیزی نمی دونم اون هم باید زبان خوبی داشته باشین. امیدوارم توی همون کار خودتون کار پیدا کنین.

پریسا دوشنبه 10 فروردین 1388 ساعت 14:22

۱۰۰٪ موافقم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد