فیلم it's complicated فیلم قشنگیه. حکایت از خانواده ای داره که پدر خانواده 15 سال پیش از خانواده جدا میشه و تجدید فراش می کنه با زنی که همسن دخترشه و در سن بالا باید با پسر بچه 5 ساله سرو کله بزنه.نقش مادر رو مرلی استریپ بازی می کنه ... داستان فیلم خیلی جذابه. داستان فیلم رو میذاریم حسام تجزیه و تحلیل کنه.
از این اتفاقات زیاد می افته و چیز تازه ای نیست، پدر بعد از ترک خانواده، مادر تمام مسئولیت ها رو به دوش گرفته و بچه ها رو بزرگ می کنه و در جشن فارق التحصیلی بچه ها و یا جشن عروسی تازه پدر متوجه میشه که چقدر تنهاست و باید به خانواده اصلیه خودش برگرده به خانواده ای که اول تشکیل داده و حالا بهشون بیشتر از همیشه احتیاج داره و باید به فرزندانش افتخار کنه و پیش اونها باشه و ...
یه دوستی دارم که روسه الحق و الانصاف هم خیلی جذابه و هم قد بلند یه زن روس که مردهای ایرونی عاشق داشتنشونن، چشمهای آبی و بلوند و ... !!! آشنایی این خانوم با من از اینجا بود که فهمید من ایرانیم و به من گفت که اتفاقا شوهرش هم ایرانیه. من که فضولیم گل کرده بود از پرسیدم که چجوری باهم آشنا شدن و ازدواج کردن و ... ماجرا از این قرار بوده که این آقا که بذارین اسمشو بذارم ممدآقا یه سفر به یکی از شهر های روسیه داشته و با خانوم آشنا میشه در حالی که زن و بچه داشته و ممدآقا به خانوم می گه که می خواد خانوم رو به آمریکا ببره تا اونجا با هم زندگی کنن و از همسرش هم طلاق خواهد گرفت. این کار انجام میشه و 5 سال پیش ممد آقا و خانوم باهم ازدواج کردن و به آمریکا میرن ممدآقا که ظاهرا طبق شواهد آدم پولداری بوده خونه و ماشین شیک و مدل بالا و بریز و بپاش و ... داشته و خانوم هم که نفهمیدم بالاخره چجوری با ممدآقا آشنا شده بود از ویکتوریا سکرت گرفته تا لوازم آرایش شانل و جواهرات تیفانی و ... کمتر خرید نمی کرده ماشین شخصیشون هم بنز آخرین مدل بوده ... تا چند سال پیش که اوضاع اقتصادی بهم میریزه به استرالیا میآن و در اینجا یه خونه می خرن که خانوم هم درش شریکه. اما خانواده اصلی ممدآقا هم در این مدت به زندگی معمولیشون ادامه دادن.
ممدآقا 65 تا 70 سالشه و خانوم روسی 38 سال!!! خانوم عاشق قدم زدن در ساحل و نایت کلاب و ... با دخترجوون خودشه و ممدآقا دوست داره توی خونه بشینه و روزنامه بخوونه. ممدآقا ورشکسته شده و دیگه پول نداره و خانوم هم دیگه حاضر نیست باهاش زندگی کنه و وکیل گرفته و پاشو کرده توی کفش که سهم خونه اش رو بگیره این در حالیه که خانوم ممدآقا رو از خونه انداخته بیرون و داره با دختر و دوست پسر دخترش با خوشی زندگی می کنه ممدآقا هم آلاخون والاخون ... دیروز که تلفنی با دوستم صحبت کردم گفت که ممدآقا باید برگرده به خانواده اصلیش چون خیلی پیره و نمی تونه که اوقات خوشی را با اون داشته باشه و این خانوم جوون و ارزوهای زیادی داره و نمی تونه یه پیرمرد رو تر و خشک کنه!!! و واقعا حوصله غرغرهای یه پیرمرد رو نداره و با مرد روسی آشنا شده که همسن و سال خودشه و قراره باهم بیزینسی رو راه بندازن.
تمام ثروت ممدآقا در این 5 ساله تموم شده تمام اون ثروتی که حق بچه هاش بوده و باید اون رو خرج بچه ها و نوه ها می کرده نه کادوی تولد دوست پسر ، دختر زن جدید!!! اون ثروت رو باید به پای زن ایرونی اش میریخته که توی تمام این سالها با اون اخلاقش اونو تحمل کرده ... خیلی مواقع می دیدم دوستم بهش زنگ میزنه و بهش می گفت که من امروز خسته ام و شام درست کن و سالاد و خرید کن و لباسها رو بشووووووور و خونه تمیز کن و ... کدوم یکی از این کارها رو برای زن ایرونیت کردی ممدآقا؟؟؟ حاضرم شرط ببندم هیچ کدووووووووم ... چرا زن روس رو به زن ایرونیت ترجیح دادی؟؟؟ چون زن ایرونیت چشماش ابی نبود؟ چون تر و خشکت می کرد؟ چون نگران پرداخت قبض آب و برق بود؟ چون نمی خواست اتوی شلوارت کج بشه؟ چون خونه اش عین دسته گل بود؟ چون واسه بچه هات اسفند دود می کرد؟ دود اسفند اذیتت کرده بود یا بوی تن خانوم که وقتی میومدی خونه بوی قرمه سبزی رو میداد که واسه هوس شکم گنده جنابعالی پخته شده بود؟ دکور خونه دلتون رو زده بود که ترمه های اصیل ایرونی تزئینش کرده بود یا چشم نظرهای خونه که واسه منظورجیب شما بوده ؟؟؟ شلوارت دو تا شده بود یا کلا فیلت یاد هندستون کرده بود؟ فکر کرده بودی پول واست قدرت میآره یا شخصیت؟ دوست نداشتی تو یخونه کسی با محبت و از ته دل بابا صدات بزنه دوست داشتی یه دختر غریبه بیاد توی خونت و بگه ممد آقا ... مامانم امشب دیر میاد خونه؟؟؟
حقته! یعنی حق ات هست که این بلاها سرت بیاد... فقط شدی یه وسیله برای رسیدن خانوم روسی به اهداف بلند مدت. از قدیم گفتن:
هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم میشینه
عزیزم یواش حالا طوری نشده که... ممد آقا یه غلطی کرده تو چرا جوش میاری... ؟؟
در ضمن قبول دارم که چیزهایی که نوشتی مواردیه که اکثر ممد آقاها بهش تاحالا فکر نکردن اما بد نیست یه بار هم به حرف های ممد آقا گوش بدیم ببینیم چی میگه. شاید زن ایرانیش از این زن هایی بوده که خیلی به فکر زندگیش نبوده یا هر چیز دیگه...
نه داستان این ممدآقای ما ... هوس زن بور و چشم آبی و قد بلند بوده که از قضای روزگار هم توی گلوش گیر کرده.
فرشته جان برای ایرانی ها همیشه یه راه شرعی وجود داره: صیغه! بهتر نبود این روسه رو صیغه ای چیزی می کرد اولی رو هم نگه می داشت برای روز مبادا؟!
مشکل از کم عقلی خود ممدآقا و عدم آگاهی کافی از قوانین جامعه گل و بلبل خودمون بوده...
برادر شما فکر می کنی زنهای غربی به مهریه و صیغه و ... راضی هستن تا تموم دارایی آقا رو تمم نکنن دست بردار نیستن. زنهای ایران واقعا در حقشون ظلم شده خیلی ها از دنیا و حقوق زنها بیخبرن.
در همه مواقع هم مردها زرنگ نیستن ... زنها در این موارد خیلی خیلی باهوشتر از مردها هستن. شما فکر کردین زن ایرانی با این آقا می موند؟؟؟
این خانوم روس تمام حساب های بانکی ممدآقا رو بسته که ازش چیزی کم نشه!!!
فرشته سن ۳۵ تا ۴۵ سالگی برا مردای موفق خیلی سالهای حساسیه! یعنی تو اوج غرور و قدرتن و اکثرا یادشون میره دلیل موفقیاتاشون از دل خانواده بوده! خب پول و قدرت بدنی و فکری هم دارن و فکر میکنن اصلا به محبت بی آلایش احتیاجی ندارن و فعلا باید حسهای دیگشون رو ارضا کنن.
من تقریبا هر شب پشت علیرضا رو نیم ساعت میمالم تا خوابش ببره! خیلی شبا با چشمای معصوم خوابالودش میگه باباجون خسته شدی دیگه بخواب! ولی من بهش میگم: باباجون فقط این لحظه ها رو یادت باشه برا وقتی من پیر شدم.من خیلی دوست دارم اون موقع پشتم رو بمالی! بعدم آروم میخوابه!
هرکی مسوول همه ی کارا و فکراییه که الان داره!
لعنت به اون ممد آقا.(
بش بااااااااد ...
نمی دونم شاید!!! ولی این هم یادتون نره که زنها هم در این سن از زیبایی و زیرکی سرشارن و می تونن خیلی کارها بکنن ولی متاسفانه فرهنگ جامعه ایران اونها رو به پایبند بودن و خودخوری کردن و صبر هدایت می کنه که من از این متنفرم
چرا؟ چرا یک زن باید زندگی و اوج فرخنده گی و روزهای بینظیری رو که می تونه داشته باشه به پای یک مرد بی وفا بسوزونه؟ مگه این خانوم حس نداره؟ از همین زنها در اطراف ما فراوانن و وقتی آخر زندگی شون رو میبینی هیچ!!! هیچ !!! به امید بخشش خدا و روزی که سر مرد به سنگ بخوره هستن. من می گم خدا گفته عاشق باشین و زندگی کنن و خدا خیانت کاران را دوست نداره پس اونها فراموش کنین و دنبال زندگی خودتون باشین که اون مردها و یا فرقی نمی کنه زنها به درد زندگی با شما نمی خورن .
خلاص ...
من هم با حرف احسان موافق هستم
گاهی همین زن ایرونی به قدری به فکر بچه و خونه تمیز کردن و اشپزخونه میشه که از خیلی چیزهای دیگه می افته. من در کل از مردهای هوس باز فوق العاده بدم میاد. امیدورام اقا ممد هم یه جوری سرو سامان بگیره
از دید من وقتی یه زن سرگرم بچه و خونه و ... میشه بدون که مرد دیگه واسه اون زن جذابیتی نداره و زنه می خواد اوقات خودش رو یه جوری سپری بکنه و یا اینکه مرد اینقدر زن رو دست تنها گذاشته که زن مسوولیت تمام زندگی رو بدوش گرفته.
دیگه الآن وقت سروسامان گرفتن ممدآقا نیست که!!! ممد آقا دوبار سروسامان گرفت بستشه. عاقب به خیر نشد درسن ۶۵ سالگی که نهایت ۱۵ سال دیگه عمر کنه چی کار می خواد بکنه؟؟؟ کدوم بچه اش قبولش می کنه که به دیدن و یا خونه اونها بره؟
حالا نظر خود ممد آقا چیه؟ با اون هم حرف زدی؟!
نه بابا من ممد آقا رو از کجا دیدم ... ولی می دونم راضی به طلاق نمی شه.
من هم محمد آقا هستم ولی کاش یک جو از غیرت آن محمد آقا را داشتم که با این اوضاعم تا همان ۶۵ سالگی هم اگر یک بار سامان بگیرم خیلی هست!
دست مریضاد محمد آقا!!! نا امید نشو به راحت ادامه بده تو می تونی!!!
آخه اگر عرضه داشت که این بلاها سرش نمی اومد ... شب تا صبح روی نیمکت ساحل خوابیدن که عرضه نمیخواد ... ممد آقا!!!