زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم
آه کز طعنهء بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینهام روی ز آهن چه کنم
برو ای ناصح و بر درد کشان خرده مگیر
کار فرمای قدر میکند این من چه کنم
برق غیرت چو چنین میجهد از مکمن غیب
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
مددی گر به چراغی نکند آتش طور
چارهء تیره شب وادی ایمن چه کنم
حافظا خلد برین خانه موروث منست
اندرین منزل ویرانه نشیمن چه کنم
به به ... به به ... به این می گن فال حافظ !!!! توی قسمت تعبیر این رو نوشته بود: خود را مأیوس و افسرده می بینی و از بدخواهی دشمن شکوه و شکایت داری. خود را نباز و دل به تقدیر بسپار. هر چه خیر است پیش می آید. به خدا توکل کن و با دوستان دانا مشورت کن تا راه چاره ای پیدا شود.
ولی هر چی ما دیدیم جز عشوه معشوقه و ناز عاشق چیز دیگه ای نبود!!!
روز خوبی داشته باشین
تا باشه عشوه معشوق و ناز عاشق باشه.
تا باشه از این خبراااااااااااااا عید و گل و بلبل و سبزی و ...