اینجا ایران است ... اینحا ایران نیست ... اینجا ایران است ؟؟ یا نیست ؟؟ در واقع اینجا ایران نیست !!! توی این مدت که نبودم ایران بودم ... دیدم ایران هم ایران نیست !!! رفتم اصفهان اونجا هم حس ایران رو بهم نداد !!!
ایران کجاااااااااااااااااااااااست ؟؟؟ چه بر سر ایران اومده ؟؟؟ بالاخره ایران ایران است یا ایران هم دیگه ایران نیست؟
کجان اون سینه چاک های ایران که حالا پشت درهای بسته سفارتها از صبح زود پرونده به دست صف می کشن؟
کجان قیصر و تختی هااااا ؟
کجان بزرگان محله که ریشهاشون سفید به رنگ برفهای زمستون ایران بود که حالا دیگه خبری از اون برفها هم نیست؟
کجا اون مغزهای ایران که معادلات بسته انیشتن رو زیر سوال میبردن نه اینکه ژن بدحجابی کشف کنن؟
چه بر سر ایران و ایرانی اومده ؟ چی بر سر تنورهای گرم و همیشه روشن خونه ها اومده؟
کجان اون شبهای یلداااااااا که همه دوست داشتن دور هم باشن نه توی ترافیک!!!
ایران کجاست؟ ایران چه شد؟ ایرانیان چه شدن ؟؟
کجاست اون بن بستهایی که به خونه های کاه گلی درب آبی ختم میشن؟
کجان اون میوه هایی که از درخت های خونه ها اومده تو کوچه هااااا ؟؟ کجاست اون امیدهاااااایی که ناامید نمیشن؟؟
من می دونم ایران کجاست؟
ایران توی دل تک تک هر ایرانی ... " ایرانی واقعی " جا داره که دلهاشون به اینده روشنه ... قیصر و تختی ها همون ایرانی هایین که خونشون بوی گلهای یاس سجاده مادربزرگ رو میده
هنوز تنور دلهاشون گرمه و امیدهاشون سبز ...
ایران رو بدها که هیچی بدتر از اونها هم نمی تونن خراب کنن. ایران با تیر آرش کمانگیر محافظت میشه و کاوه آهنگر از دماوند نگاهبانی میکنه !!! هنوز صدای پتکهای فرهاد در بیستون میپیچه و ذکریای رازی به سلامتی ایران برای حافظ پیاله پر می کنه ... ذره ذره خاک ایران از وجود ه کوروش کبیرو داریوش و خشایار شاه ... هنوز زنهای ایران حنا می بندن و مشغول تن نازی، حمام گلاب می گیرن و به آینه نگاه می کنن، ایرانی از نسل ایران هرگز تسلیم نخواهد شد.
من با چاییم قند نمی خورم ۷ قاشق شکر می ریزم!
هممونه ناشناسی؟؟؟ D: هفت قاشق شکر توی لیوانت جا میشه؟؟؟
ایران شده واقعا شده ویران
دلهای آدمها هم داره ویران میشه و من از این میترسم
ایران خیلی وخته که همینه. بزودی مشنگ را رو میفرستیم برن خونه خاله هاشون. ایشالله. فربون خاله هاشون برن الهی.
دل آدما زنده باشه ... مشنگ و قشنگ و فشنگ هیچ کاره ان !!!
یعنی ایران اینقدر عوض شده؟؟من که باور نمیکنم چون زمانی که تو ایران بودیم همه چی سیاه بود.مگه بالا تر از سیاهی هم رنگی هست؟؟؟؟
ایران سیاه بود اما دل آدما نه !!! ایران سیاه بود اما آینده ای بوووووووود امیدی بود ... الآن دیگه همه چی سیاه شده
سلام
ظاهرا شما هم مثل بقیه ایرانی هایی که قبل از اومدن به استرالیا خوب مینوشتن ولی بعد از مدتی که اومدن دیگه چیزی ننوشتن و یا مطلبی برای نوشتن ندارند شدی . درحقیقت میتوان گفت که مهاجرت واقعیت دیگری است و تا مهاجر نشوی خیلی از چیزها را نخواهی فهمید . امیدوارم از انتقادم ناراحت نشوی
مطمن باش ایران پر از فرشته است
صد در صد ... ولی کاش فرشته هاش همه بال چرواز داشتن !!
ایران دلهای گرمیه که در وجو فرشته هایش پر می کشد.
آخ نگو که همه خیلی دلمون پره
خیلی دردناکه
تازه شما ظاهرا طولانی اینجا نموندی که عمق فاجعه رو ببینی
باورتون نمیشه هر خبری که از ایران میشنیدم تمام استخوونای بدنم میلرزید...
بله این جا ایران است . جایی که آزادی اش نزدیک به مطلق
است ...! این جا ایران است . جایی که رییس جمهورش با رای
مردم انتخاب می شود ...!!! و خلاصه این جا ایران است . جایی که
بالش من از اشک هرشب خیس خیس است . نه از غم . بلکه
از شادی .!!!
از انتقاد های بچه ها دلگیر نشو . اعصابشون خورده _ از این
همه آرامش و عشق .._
مهدی جان به چیزای خوب فکر کن ! باید انتقاد کنن دیگه ! وگرنه که اینجا که وبلاگ نمیشه ! میشه؟