برابری و برادری

چند وقته پیش یه عکسی رو دیدم که موضوع عکس میزان شادی و فقر مردم اون کشور بود که به ترتیب فقیر تا شاد رو از زرد تا زرشکی رنگ گذاشته بود. (که عکس رو براتون گذاشتم) جالب بود که ایران درجه نارنجی پررنگ رو داره یعنی شاد تر از ترکیه و هند و مردمش هم رده آفریقای جنوبی زندگی می کنند!!! شما چی فکر می کنید؟؟ من فکر می کردم که مردم ایران در سختی و ناراحتی و در شرایط افتضاح اقتصادی زندگی می کنند و "هشتشون گروء نهشونه " و برای پر کردن سبد کالای خودشون دچار مشکل هستند و جایی رو برای تفریح و ... ندارند................. اما .................... اشتباه می کردم. من همه رو از دید خودم و در مقایسه با کشورهای پیشرفته می دیدم و بر این باور بودم که طبق قوانین اسلام همه باید با هم برابر و برادر باشند ............ اما ............اشتباه فهمیده بودم! منظور اسلام یعنی همینی که الان در ایران حاکمه، است. من بد متوجه شده بودم به این می گن برابری و برادری. دیروز پرده رو که زدم کنار متوجه کارگرهایی شدم که در ساختمان روبرویی مشغول کار بودند و توجه ام رو MP4 هایی که در کنار موبایل های N90 آویزان بود جلب کرد، وقتی بچه بودم یادمه که مسجد بغل خونمون رو می ساختند بعضی شبها مامانم از غذای خودمون برای اونها می فرستاد... چون اون موقع کارگر ساختمان به کسانی گفته می شد که توانایی مالی برای پرکردن شکم خوانواده اشان ندارند و بعلت بی سوادی از روستاها و شهرهای کوچک و ... به شهرهای بزرگ می آمدند و در ساختمانها مشغول کار میشدند اما حالا مادر من برای یک روز، فقط یک روز به کارگر که دور سقف پذیرایی خونه اش رو گچ بری کرده چهارصدهزار تومان پرداخت کرد؟؟ این کمترین رقمی بود که مادر من به گچ کار داد ... جالب اینه که بدونید که وقت هم نداشت و دائما سفارش می گرفت، شما ها که مهندسین و یا خودتون رو چهارسال توی دانشگاه خفه کردین و ... اینقدر درآمد دارین؟ بعدن از خودتون می پرسین این کمری سوارها کین؟ این بنزها و ب.ام.و. ها از کجا میان؟

اینجا ایران است و هیچ کس سر جای خودش نیست، یعنی هرکی بهتر بتونه دزدی (نه به معنای دستبرد، به معنای دورویی و ریا) کنه اون فرد قابل احترامه. اینجا هیچ کس سرجای خودش نیست، هر کی بتونه از آب گل آلود ماهی بگیره برنده است و اون موفق نه تو که خودت رو توی دانشگاه و کار و ... کشتی، نه اونهایی که دنبال استعدادهاش رفتن. شما از این صحنه ها حتما زیاد دیدین.

                       

برای خرید شب عید رفته بودیم برای احسان شلوار جین بگیریم که سر قیمت شلوار من کلی چک و چونه زدم... توی مغازه بودیم که ناگهان بوی گند و افتضاح ادکلنی سر منو چرخوند که صاحب این بو دو نفرعمله ساختمون که باور کنید حتی سواد هم نداشتند، ببینم.

  • آقا شلوار جن دارن
  • بفرمایید .... اینا هستش .... ارزونترین شلوارامونن.
  • نه ... ما از اینها که چروکه و عکس داره میخاییم
  • بفرماییید...............
  • دو تا بده!!

همچین دسته پولها رو از جیبشون درآوردند و با تف که به انگشتاشون زدند پولها رو شمردند و بدون چونه هر کدوم دو تا گرفتند که بیا و ببین اونوقت ما سر چند تا هزاری ... تیپ و قیافه رو باید می دیدید از وسط مغازه تکون هم نمی خوردن، چرا؟ چون اونها پول داشتند و اون مغازه ماله بابشون بود و همون پولی که توی جیبشون بود بهشون شخصیت و اعتماد به نفس می داد. جالب اینجاست که همیشه اینجور افراد تازه به دوران رسیده سر بالا و سینه جلو راه میرن چون دید اونها به زندگی، همون چیزیه که دارن. البته اینها تازه به دوران رسیده نیستند چون نمی دونندکه اصلا دوران چیه؟؟درسته از دید خودشون به چیزی رسیدن اما به حقیقت زندگی ومعنای بالای فرهنگ هرگز دسترسی نخواهند داشت... امان از این دانشگاه آزاد که باعث شد که "علی آباد هم شهری" بشه... اونوقت دهاتی هایی که زمینهاشو و گاو و گوسفنداشون رو بفروشند و شهریه بدن و جیب از ما بهترون رو پر کنند و بعدش هم بیان توی بازار کار که خون من و شما رو با رفتاراشون بکنند توی شیشه و تازه خدا به داد اونهایی برسه که عزیزانشون رو بفرستن زیر دست اون دسته از اینهایی که دکتر شدند که حتما دل پر خونی از این اوضاع دارین...

         

اینجوری میشه که اذهان بین المللی نسبت به زندگی در ایران جور دیگه ای میشه... تمام ایرانی ها سالی یکبار مسافرت رو حتما دارن و در روستا (شاید باورتون نشه) در کوچه های تنگ بخصوص در استان خراسان کمری و ماکسیما جای الاغ و قاطر رو گرفته... موبایل ها و گوشی ها و ... که دیگه یه چیزه طبیعیه... به قول احسان " وای اگر گدا معتبر شود" دوست ندارم در جایی زندگی کنم که استعداد و افکار و فرهنگ نقش هویج رو بازی می کنند. حالا می فهمم که چرا ایران اونرنگیه که البته اینها سیاستهای غلطیه که داره اجرا میشه... من نمی گم که چرا اینها می یان بالا و یا یک دفعه پولدار می شن، اون به من ربطی نداره اما همراه با جیباشون فرهنگشون رو هم پر کنند وقتی به شهرها می رن از بوی گندشون یه محله رو به گه نکشن و فرهنگ شهرنشینی رو هم یاد بگیرن و سعی کنن آدم باشن... توی ایران تنها قشر متوسط جامعه است که داره آسیب می بینه چون اونی که پولدار بوده که همچنان داره و اون روستایی هم زمینش و باغ میوه اش و ... رو می فروشه میاد توی شهر خونه می خره و... تنها می مونه قشر متوسط که هیچ تکونی نمی خوره. خدا به داد همه ما برسه... الهی آمین!

نظرات 6 + ارسال نظر
احسان سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1387 ساعت 23:30

اشتباه تو در اینه که فکر می کنی همه ناراضی اند. در همین زمانی که من و تو نشستیم و داریم بحث فرهنگی می کنیم عده ای هم دارن نقشه دزدی های جدیدشون رو میکشن... اونوقت ما باید از دست اون ها در بریم. بریم یک کشور دیگه. چرا؟؟؟ چون ما بچه مثبت بودیم!!

عدو شود سبب خیر.......شاید ما هم از اوضاع راضی بودیم تو همین جا می موندیم!!

حسام که بچه مثبت نیست اون چرا می خواد بره؟؟

حسام چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 ساعت 11:30 http://hessamm.blogsky.com/

اتفاقا این موضوعیه که منم چند وقته بهش فکر می کنم. به این نتیجه رسیدم که انگار واقعا مردم از شرایط موجود راضی هستن. از کشور و دولت و رئیس جمهور و از همه چی راضین. اشتباه ما اینه که فکر می کنیم همه مثل ما فکر می کنن، در صورتیکه اغلب مردم ما همین هستن که توی انتخابات و موقع مسافرت مقامات به شهرها می بینیم.
بهترین کار همینه که اگه نمی شه مثل بقیه بود، بهتره بریم جایی که حداقل بقیه شبیه ما باشن!

مرصــــــــــــــــــــــــــــی!

بهترین کار همینه که اگه نمی شه مثل بقیه بود، بهتره بریم جایی که حداقل بقیه شبیه ما باشن!

پروانه چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 ساعت 13:25 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

اینکه کارگرای ساختمان از سخت ترین کارها را دارند شکی نیست . تو کوچه خیابون بیشترین کسانی که با موبایلاشون حال می کنن کارگرای ساختمونی هستند . یک دانشجویی در شاهرود تعریف می کرد که دو تا همکلاسیش با کارگری درس می خوندن هیچی نداشتن ولی شلوار جین گرون می پوشیدند این علاقه ی به ظاهر گرون داشتن مرض ایرانی های ظاهر بین هست.کارگر همسایه بغلی ما که بازمانده ساخت و ساز همون ساختمون هست اول یک گوشی خرید بعد دماغشو عمل کرد همیشه هم شلوار جین گرون می پوشه ولی هیچی نداره یک خانه به دوشه .
اونی هم خانه ی مادر شما رو گچ بری کرده کارگر ساده ساختمون نیست اون هنرمنده و نون هنرشو می خوره.

در همه ی روستا ها همین خبرا که شما می گید نیست زمین هر چی باشه و بفروشیش و پولش دستش باشه زودی تموم میشه. توی همون روستا ها یه عده انگشت شماری پولدار هستن که زمین نمی فروشن بلکه می خرن.بقیه در چنان فلاکتی زندگی می کنن که فکرشو هم نمی تونی بکنی.

این مثل بسیار عالی " وای اگر گدا معتبر شود" تو جامعه ما خیلی کاربرد داره ولی نه اینجاها که شما گفتی

..
در این که نظام اقتصادی ما کاملن به هم ریخته است شکی نیست.

شما باید گچبری رو می دیدن بعد می گفتین که این اصلا کار کرده یا نه؟ اصلا هنر که به خرج نداده بود هیچ گند زده بود به همه جا.....
بدبخت اون روستایی که زمینهاشو می خورن ... دست بالای دست بسیار است.

محسن پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 16:48 http://after23.blogsky.com

حالا شما از کجا فکر کردی که اونا کارگر بودن. شاید وزیر بودن. چون این روزا وزیرا عین کارگرا لباس میپوشند که بگن خیلی مردمی هستند.

راست میگین اینم حرفیه!! نمونه اش رئیس جمهور........

ولی از این حرفا گذشته تاثیر آفتاب بروی پوست همه چیو رو می کنه.

آریا یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 23:22 http://www.oldroyal.blogfa.com

درود . مطلبتون باز مثل همیشه پر بار و خواندنیست . یک آپ کوچولو کردم خوشهال میشم سر بزنید . سربلند و پیروز باشید .

هیوا چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 14:08

نمی تونم با حرفات موافق باشم . آخه تویی که از بی فرهنگی اون دهاتی حرف می زنی پس چرا انقدر از ادبیات بد و تحقیر آمیز نسبت به اونا استفاده می کنی؟
فرهنگ که چایی نیست با یه فوت قورتش بدی . فرهنگ زمان بره .
خود تو سال 80 چه فرهنگی داشتی( منظورم کیفیتشه ) حالا فرهنگت چه قدر با کیفیت تر شده . که مطمئنم کیفیت فرهنگت بالا تر هم رفته .
بعدشم مایی که هی داد می زنیم و اعتراض می کنیم یادمون باشه که ما هم مسئولیم . یه کاغذ شکلات یا یه ته سیگاری که از دست ما تو خیابون بیفته - یا بهتر بگم - افتاده باشه ، کارمونو خراب کرده . و همین یه مورد کوچولو حق اعتراض کردن به فرهنگ مردم رو از ما سلب می کنه . تازه مردمی که تازه دو روزه اومدن شهر و این فرهنگ رو مثل ما ها از خانواده شون نمی تونستن یاد بگیرن . چون اونا هم تجربه شهر نشینی رو نداشته ان . و...
من اگه جای تو بودم حتما به جای بد و بیراه گفتن به این دهاتی ها براشون دلسوزی می کردم . آخه بالاخره ما ادعای فرهنگمون می شه .

اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است!!


روستایی ها جاشون تو روستاست نه شهر.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد