همه ما انسانها بحرانی ترین لحظه زندگیمون زمانیه که کلیه هامون پر شده از اوره و به سیستم اعصابمون فشار میآد و عقل و حافظه همه چی از کار می افته... یه ضرب المثل هم داریم که می گه : " گشنگی نکشیدی عاشقی یادت بره ! شاشت نگرفته جفتش یادت بره " ببخشید که از این لفظ استفاده کردم ، ضرب المثله دیگه نخواستم خرابش کنم!
- کجا بریم ؟؟؟
- بریم ولیعصر برای خرید خوبه.
- باشه بریم ..... (میدان ولیعصر بعد از 3 ساعت خرید و خوردن نوشابه و آب و بستنی و ... )
- زود باش داره میریزه ....... وای بدوووووووو
- بابا چی کار کنم، خب ! ... صبر کن الآن برات می پرسم! آقا اینجا دستشویی کجا هست؟
-- برین پارک لاله یا توی سینما ... سینما اگه راتون دادن وگرنه بهتر برین بیمارستان یا پارک!!!
- واااااااااای تا اونجا باید بریم؟ گفتم من آب نمی خوام هااااا ...
- خب گفتی تشنه اته دیگه!
- حالا چی کار کنیم ؟
- بیا اینجا ... بذار ببینم این آقا حرفمو می فهمه میذاره بریم توی دستشویی سینما!...
- بدو ... نمی تونم صبر کنم .
- تو اگه منو نداشتی الآن چی کار می کردی؟
- می رفتم خونه !
- سلام آقا ! ببخشید ما می تونیم از دستشوویی سینما استفاده کنیم ............ دوستم کلیه هاش درد گرفته!
-- یکی تون وایستین اونی که واجب تره بره ! ( می ترسه که قاچاقی بریم فیلم های ناب و پرخرج ایرانی رو ببینیم )
- ممنون اقا ..... بدو دیگه ! کیفتو بده به من برو
بعد از 10 دقیقه:
- کجا موندی؟
- اه اه اه ! ... حالم بهم خورد،
- چرا؟ پاچه های شلوار و چرا تا کردی؟
- چقدر صفش طولانی بود کف دستشویی هم پر از آب بود چند تا هم چاهشون گرفته بود یه خانومی هم اونجا بود که برات حساب می کرد که چی داشتی بعدش هم باید بهش پول می دادی!... شانس آوردم توی مانتوم پول خورد داشتم ....
- در عوض چشات باز شد! خوب که رفتی سینما بازم از توالت های مسجد تمیز تره!
- آره! خب کجا بودیم ؟ داشتیم چی می خریدیم ...
-بریم طلیعه ببینیم شال و روسری چی آورده؟
مشکل همه ما ایرانی ها در موقع خرید و پارک و سیزده بدر و پیک نیک و مسافرت و خلاصه رستوران!
اینجا ایران نیست و صدقه سر دولت استرالیا در تمام مناطق دسترسی به توالت عمومی امکانپذیر می باشد در هر طبقه از مراکز خرید حداقل یک سرویس بهداشتی که شامل توالت بانوان _ آقایان _ معلولین _ اطاق مادران که مجهز به ماکرو ویو و محل تعویض پوشک بچه و ... می باشد، وجود داره! اگر به جایی برای پیک نیک می خواهید برین فقط کافیه قبلش به این سایت the National Public Toliet map مراجعه کنین. دستشویی ها اغلب 80% تمیز و مجهز به موارد بهداشتی از قبیل صابون و دستمال کاغذی و کاغذ یک بار مصرف برای نشیمنگاه دستشویی و ... هستن. بعضی ها هم مجهز به دستگاه خودپرداز سرنگ به دیابتی ها می باشن. مسوولین تمیز کردن توالت ها در روز چند نوبت توالت ها رو تمیز می کنن و هرگز دم دربش نمی شینن و توقع پول و کمک از شما ندارن !!! توالت ها 100% مجهز به سیستم تهویه بسیار قوی هستن که شما رو مشمئز نمی کنن.
اینجا هرگز مشکل دستشویی و توالت نخواهید داشت حتی داخل قطارهای شهری و ایستگاه ها هم مجهز به دستشویی هستن.حتی بعضی از رستوران ها و سینما ها مجهز به اطاق آرایش با آینه ها و لامپ های مخصوص و تجهیزاتی برای بانوان هستن. دیگه لازم نیست نگران خوردن نوشیدنی قبل و هنگام خریدتون باشین ... راحت باشین چون این بخشی از زندگی انسانهاست و یک احتیاج مبرم است که متاسفانه دولت ایران نه تنها اون رو جدی نمی گیره بلکه ضروری هم نمی دونه برای همین هم هست که درختان خیابان ولیعصر با ادرار و شمشادها هم با کود انسانی نگهداری می شن. جای ادرار روی درختها و یا کنار پیاده رو، روی دیوار خونه ها دیده می شن. حتی مصلی تهران هم که برای خودش عضمتی داره تعداد محدودی داره که نه تنها زیاد نیست بلکه جوابگوی نمازگزاران و مسلمانان نمازگذار عید فطر که همه باید وضو بگیرن و ... نیست. در پارک ها هم نگاهبانهای توالت ها هر وقت دلشون بخوان در دستشوویی رو باز می کنن و در یه موقع هایی که خیلی لازم داری قفلی با زنجیر روی در میله ای رنگ و رو رفته توالت ها میزنن !
کی می شه سیستم سالم شهرسازی در تهران و شهرهای دیگه ایران اجرا بشه؟؟؟
امروز سه مدل غذا غیر سالم درست کردم بعد از 5 ماه!!! کتلت و گجه سرخ شده _ ماکارونی با سس قارچ و سوسیس دودی _ مرغ سرخ شده با زعفران
آشپزخونه خیلی کثیف شد کف آشپزخونه یه دست روغنه... تنبلیم نذاشت سرخ کنم و از کابینت بالایی در بیارم " زن ایرونیم " دیگه اونم از نوع ترک* اش همه چیم تر و تمیزه و آک می مونه الا عقلم
یه عالمه آشغال تولید کردم و مثل همیشه بازیافتی ها رو جدا کردم ... بچه خوبیم ... همیشه این کار رو می کنم، چرا تو ایران نمی شه زباله ها رو بازیافت کرد؟؟؟ چرا اونجا این کار رو نمی کردم؟؟؟ واقعا با بازیافت کردن زباله ها می شه کره زمین رو نجات داد؟؟؟
امروز برای شام توی سالاد کاهو آووکادو ریختم ... اولین باری که اووکادو خوردم اینجا بود و ازش بدم اومد گفتم این چقدر بیمزه و موچه!!! بعدا فهمیدم که " اده ؟ من بیلمیردیم نجوری بونی ییلر*"
به من با افاده می گه تا حالا تو غذات ارگانو ریختی ... اینا دو تا سبزی دارن که ما نداریم ارگانو و تایم oregano & thyme خیلی خوشمزه می کنن غذا رو ... یه نگاهی بهش می کنم ... توی دلم می گم " آخه جوااااااااد ؟؟؟ اینا همون پونه و آویشن" کهلیوتی*" خودمونن دیگه بابا " گرممیش* "
تا حالا آدم بی اعتماد به نفس دیدین؟ ... حتما دیدین! به راه رفتنشون دقت کردین... هر وقت این جور آدما رو می بینم نمی دونم چرا.... ولی دلم می خواد یه دونه "بمبچه یینن * " پشت گردنی محکم بزنم بهشون " آتیلسینلار گووآ * " تا بفهمن کجان!!!
هفته پیش رفتیم Inglourious Basterds خیلی قشنگ بود از اون فیلمهاییه که دلم می خواد ده بار ببینم ... چقدر خندیدیم ... بر خلاف فیلم های دیگه با توجه به اینکه سانس خلوتی رو انتخاب کرده بودیم سالن پر بود. صحنه های خشن تارانتیویی در کنار کاراکتر برد پیت که نقش یه یهودی آمریکایی تبار رو بازی می کنه فیلم دیدنی دیگه ای بود. صحنه ای که برد پیت و هم دستانش سعی دارن خودشون رو ایتالیایی معرفی کنن و با لهجه آمریکایی ایتالیایی صحبت کنن، من از خنده اشک توی چشمام جمع شده بود ... فیلم خیلی خوش ساخت بود و چیزی که توجه من رو زیاد جلب کرد Picture فیلم و صحنه آرایی یا نوع چیدمان دکور بود. از دید من فوق العاده بود و شما رو در یک دنیایی تمیز و رویایی زمان هیتلر میبره. خشونت _ آرامش _ خنده ! یه فیلم کاملا تارانتینویی! " جدوز باخوز * "
فیلم Public Enemies رو هم دیدم ! ولی بر خلاف تصورم فیلمی نبود که چنگی به دل بزنه اماااااااا دیدنش خالی از لطف هم نیست بازی هنرپیشه محبوب من Johnny Depp در نقش یه عاشق پیشه بانک زن بینشیر بود اما خب ! داستان بر اساس داستان واقعی بود و من خیلی فیلم رو نپسندیدم. داستان یه گانگستر بانک زن و دزد باهوش که از هر زندانی فرار می کنه و در بین داستان عاشق دختری می شه، خودش رو به دختر بانک زن معرفی می کنه و معتقده که نباید به تنها عشقش دروغ بگه! دختر هم باهاش همکاری می کنه، نقش مقابل Johnny Depp رو Christian Bale بازی می کنه! تا دست آخر هم خواهرش لوش می ده و در یک صحنه کاملا آرام دار فانی رو وداع و کشته می شه. صحنه ای که دور از انتظار تماشاچیه " بو نمه نیدی؟ * "
* به زبان ترکی هستن و از ترجمه آنها به فارسی معذورم ...این مشکل شماست که ترکی بلد نیستین
روز اول که رفتم سر کلاس به صورت بقیه نگاه کردم ... یا اوزی بودن یا لبو (به لبنیز یا لبنانی ها می گن) قیافه ها مشخص بود طبق معمول تعداد قابل ملاحظه ای چشم باریک و یه دونه هم هندی داریم ... منم که ایرانی!!! پیش خودم گفتم فقط من ایرانیم؟ مگه می شه؟ بین بچه ها یه خانوم ۳۸ ساله با موهای خیلی بهم ریخته و ژولیده که شلوار مشکی که به جای کمر کش داشت پوشیده بود و لباسشو کرده بود تو شلوار و یه ژاکت رنگ و رو رفته روش پوشیده بود، توجه ام رو جلب کرد ... منم که فضولیم گل کرد که بفهمم این کجاییه؟؟؟ با خودم مسابقه گذاشتم که بفهمم چون دورتر نشسته بود نمی تونستم ازش بپرسم ... موقع حضور و غیاب ! ........
آهان فهمیدم " زهرا " پس مسلمونه ولی اصلا به عرب ها و ترکها نمی خوره !!! موهاش مشکی و به خاطر سنش موهای سفید داره اما کمی بیشتر از سنش. چون حنا گذاشته موهای سفیدش به رنگ قرمز حنایی بین موهای مشکی زده بیرون ... هندیه ؟ هندی ها موهاشون رو زیاد حنا میزارن، اما نه رنگ پوستش روشنه! بین هند و ایران... افغانی ؟ خدایی افغانی هایی که من اینجا دیدم خوشگلن و چشم های مشکی قشنگی دارن ولی بعضی هاشون هم همونهایی هستن که توی ایران می دیدیم!!! آهان پاکستانی ... آره می خوره!!! خودش فهمیدم ...
هفته بعد: یه خانوم قد بلند با چشمهای سبز و موهای طلایی و پوست سفید پیشم نشسته تابلو بود که روسیه، ازم می پرسه از کجا اومدی: می گم : ایران !!! میشناسی ؟؟
می گه : اووووووووه ! البته که می شناسم شوهرم ایرانیه ! پرشینه!
می خندم ، قیافش تابلوه که روسیه هااا لهجه که هیچی داد میزنه!
میگم شما چطور ؟ میگه من از USA اومدم ... یه علامت سوال گنده میآد بالا سرم ...
دوباره می پرسم : چند وقت آمریکا بودین؟
می گه 2 سال !
هفته بعدش:
سلام لورن ... خوبی ؟
سلام فرشته ... یه ذره چت می کنیم بعد ازم می پرسه از کجا اومدی؟
می گم : ایران !!! میشناسی ؟؟
می گه : آره مادر بزرگم ایرانیه ! پرشینه!
همون روز موقع حضور و غیاب فهمیدم یه ثریا توی کلاس داریم ... خوشحال شدم ! نگاش کردم دیدم رنگ پوستش اصلا به ایرانی ها نمی خوره ولی صورت آخر ایرانیه؟ ته به تا اسم یه خانوم مسنه که بهم گفت : فرشته تو ایرانی هستی گفتم آره !!! گفت : پدر ثریا هم ایرانیه! اما خودش مالیه (مالزی) ... زهرا هم ایرانیه!!! کدوم زهرا؟؟؟ همون دختر عجیبه!!
اوووووووووووووه نه! اون ایرانی نیست !!
چرا خودش می گه !!
هاج و واج زهرا رو نگاه می کنم...
توی طبقه امون هم چند تا پسر ایرانی هستن که گردنبند فروهر میندازن! توی آسانسور هم خیلی موقع ها می شه که قیافه های ایرانی میبینم اما شک می کنم که بپرسم یا نه؟ خلاصه توی کلاسمون هر کسی یه ربطی به ایران و ایرانی داره
... تصمیم گرفتم برم باهاش سلام و علیک کنم ولی حقیقتش یه جوریه!!! خیلی عجیب قریبه... کارها و رفتارش سر کلاس اصلا نه به سنش می خوره و نه به قیافش. انگلیسی خیلی ضعیفی داره و با بچه ها دائم داره دعوا میکنه و هیچ کس حاضر نیست که باهاش توی کار گروهی شریک بشه! دائما در حال غرغر کردن و مشکل درست می کنه. روزی که ما رو برده بودن که طبقه و کلاسها رو بهمون نشون بدن یه دفتر دستش بود که دائم داشت چیزی توش می نوشت ... خیلی دلم می خواست برم دفترشو بگیرم ببینیم چی داره توش می نویسه ؟ جای توالت یا اینکه آبخوری کجاست ؟ . . . خلاصه از اون آدمهاییه که اگه یه همزبون پیدا کنه واسش دردسر ساز میشه. دیپرشن داره و دائم تو خودش تا حدی که لپهاش از بس نخندیدن افتاده و یه قیافه کاملا خسته داره ... منم ترسیدم باهاش خوش و بش کنم.
هفته بعد بعدش:
با صدای خوروس گرفته و باریک جلو میآد و بهم می گه : تو ایرانی یییییییییییه؟
بله ! شما هم ایرانین؟
آره از قیافت معلومه!!! حدس زدمااااااااااااااا
از لحن و طرز حرف زدنش خوشم نیومد و جوابشو با یه لبخند دادم و با خودم گفتم وااااااای نه.
کی اومدی اینجا؟
چند ماهی می شه!! شما چطور؟
اوووووووووووه (با لهجه ایرانی) لانگ تایم اگو ...
چند سال ؟
15 سال
اوه ! خب خیلی خوبه!
شوهر داری؟
بله! ازدواج کردم (وقتی کسی باهام اینجوری حرف میزنه مؤدب تر می شم تا طرفم بفهمه)
بچه هم داری؟
نه!
چرا نداری؟ روشو می کنه اونور و چشم باریک می کنه و میگه: سنت بره بالا دیگه بچه دار نمی شی که!
توی خودم گفتم ... این از اون عشق ازدواجی هاست که مونده دپرس شده! از ظاهر و تیپشم معلومه! سعی کردم من ازش سوال کنم تا اون!
شما سر کار میرین؟ (مشکل بزرگ اینجا و اولین سوالی که هر کسی از هم می کنن)
نه بابا! نمی شه ...
چند سالتونه؟
36 شایدم 37
تا حالا سر کار نرفتین؟
نه اینجا به ماها که از اونور اومدیم کار نمی دن به ماها می گن " آور سیزی "باید کارهای دم دستی بکنی برای همین هم اومدم بیوتی تراپی بخوونم که برم سرکار.
شما 15 ساله که اینجایین و در این مدت نتونستین کار و یا تخصص بگیرین؟
چرا یه دوره رفتم آرایشگری واسه کوتاهی مو...
اما هر جا میرم بعد از یه هفته ... نمی خوان !!! شما شاهین؟ کدوم وریین؟
ابروهام خود به خود میره بالا... چی ؟ یعنی چی؟
شاه دیگه ...
.
.
.
چند ساله ایران نرفتی؟
15 ساله... اصلا ایران نرفتم! ایران عوض شده؟
پیش خودم میگم (همونه حرف زدن و لباس پوشیدن بلد نیستی)
چرا یه سر ایران نمی رین! همه توی ایران خوش تیپن و خانومها خیلی به خودشون می رسن و خنده رو دوست دارن و لباسهای شیک و اروپایی می پوشن . . . با اشتیاق تمام گوش می کنه و بهم می گه:
"من اینجا رو دوست ندارم و مجبورم اینجا بمونم" در مورد موضوع بعدا می نویسم در ادامه زنان ایرانی
خانوم معلممون میآد و خوشبختانه مجبوریم بریم سر کلاس ... از اون موقع به بعد خیلی سعی می کنم ازش دور باشم، آدم نرمالی نیست. چند باری صورت بچه ها رو خراب کرده و حالا می فهمم که چرا بهش کار نمی دن و یا بیرونش کردن!!! توی بیوتی اصلا استعداد نداره نمی دونم چرا اومده این دوره رو ببینه، چند بار صورت بچه ها رو خراب کرده و کسی حاضر نیست بره زیر دستش ... درکل وقتی کسی می خواد پول بده و صورتشو لیزر کنه؟ اولین کاری که آدما می کنن ظاهر طرف رو می بینن اونم تو استرالیا که اگه نخندی میگن آدم خوشحالی نیستی...! بعدشم وقتی می بینن که خودت به خودت اعتماد نداری چطوری می تونن زیباییشون رو دست تو بدن ؟؟؟ یکی دیگه توی کلاسمون بود که اوزی بود فکر کنم "لز " بود ... دید استعداد نداره رشته اشو عوض کرد و دیگه نمیآد.