من که توی ایران نیستم ببینم چه خبره! از اخبارها هم دور هستیم و از شور و هیجانهای ایران اینجا خبری نیست! وبلاگ های بچه ها رو که می خونم میبینم امسال ملت فعال تر شدن و شاید هم بیدارتر!
ظاهرا فقط در استرالیا در کانبرا صندوق رای هست و این برای ما خیلی بده! من شنیدم توی استرالیا اگر نری توی انتخابات شرکت نکنی جریمه مالی میشی!کاش واسه ایران هم اینجوری می شد.از دوستانی که می تونن و دسترسی دارن حتما برن رای" سبز "بدن.
امیدوارم که این بار دیگه اشتباه نکنیم . . .
فرد متشخص و راستگوویی رو انتخاب کنیم، کسی که نتونه به چشمهای مردوم نگاه کنه و دروغ بگه! کسی که هاله نور دورخودش نبینه و خودش رو مطهر و ائمه ندونه! کسی که با پرویی تمام گرونی رو انکار نکنه! کسی نباشه که از هواپیما خوشش بیاد و هی راه به راه سفر کنه! کسی که آی کیوش کف پاش نباشه. کسی که برای زنان کشور ارزشی قائل بشه! کسی که به اسم آنتالیا و شادی مردم حساسیت نداشته باشه و کسی که مشکلات کشورهای دیگه به اون ربطی نداشته باشه در جایی که توی کشور خودش فوران مشکلات است. کسی که خودش اصلاح شده باشه و به فکر اصلاح ممالک کشورهای دیگه هم نباشه! کسی که دلار رو از ریال و نفت و از آب پرتقال تشخیص بده! ما مانکن نمی خواهیم که هر شهری رفت لباس اون شهر رو بپوشه ما رئیس جمهور می خواهیم کسی که بتونه دولت و امور مردم رو اداره و مدیریت کنه! درد کشور ما فراتر از چکمه های زنان !
بیایین به ایران فکر کنیم فقط به وطنمون و اینکه سالهاست که نگذاشتیم نفس بکشه! 4 ساله که فقط دادیم بهش خورده و از اضافه وزن داره خفه میشه و الآن وقتشه که یه رژیم درست و حسابی بگیره و یه ورزشی بکنه و لباسهای کهنه اشو با چند تا لباس " سبز " جایگزین کنه! لباسهایی که با دروغ وصله پینشون کرده تا چربیهاش (که هر کدوم یه بی عابرویی جهانی بوده که از هر جایی از بدنش زده بیرون ) معلوم نشه رو بریزه دور و وقتشه که عرض اندامی جلوی آینه قدی کنه تا ببینه چند سال تاریخ زیباشو در 4 سال به باد داده، الآن دیگه وقت اینه که از حیثیت اش دفاع کنه و شپش های موهاشو با سرکه بشوره. بیایین به این فکر کنیم که ما می تونیم به ایران کمک کنیم تا خودش رو پیدا کنه و به خودش بیاد.
اگر درست یادم باشه Dracula _ 1931 اولین فیلمی بود که در مورد خوناشام ها و یا vampire ها ساخته شد البته من این فیلم رو ندیدم اولین فیلم خوناشامی که دیدم با بازی Gary Oldman بود که در سال 1992 ساخته شده بود و اسمش Dracula بود، فیلم در زمان خودش خیلی ترسناک بود و خیلی از فکرها را به خودش مشغول کرد خلق شخصیتهایی در این داستان که خون انسانها را شب هنگام می خورن و دندانهای نیش بلندی دارن و در جاهای تاریک زندگی می کنن و ...( که همه داستانشون رو می دونن).
ادامه مطلب ...
مرد برای اعتراف نزد کشیش رفت...
مرد: پدر مقدس، مرا ببخش! در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهو.دی پناه دادم
پدر مقدس: مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم
مرد:اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد
پدر مقدس:خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی
مرد:اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟
پدر مقدس:چی می خوای بپرسی پسرم؟
مرد:به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟
به نظر شما اون مرد یهو.دی چقدر پول داشته که اینهمه هفته بدون درآمد زندگی کرده؟ همه اش هم نقد بوده ! و یا این مرد دیده که دیگه با ۲۰ شیلینگ نمی شه دیگه کاری کرد؟