اینجا ایران است

عناوین یادداشت‌ها

  • انسان تک شاخ جمعه 2 مرداد 1388 13:08
    توی افسانه ها همیشه اسب تک شاخ یه موجود مقدس بوده و همه می دونیم که اسب تک شاخ وجود نداره و یا حداقل الآن وجود نداره شاید در زمان دایناسورها و ... بوده. "به حق چیزهای ندیده و نشنیده" اما بعضی موقع ها آدم یه چیزهایی می بینه و می شنوه که شاخ در میآره ... این خانوم هم بعد از اعلام نتایج انتخا با ت ایران این شاخ...
  • تهران ۱۵۰۰ پنج‌شنبه 25 تیر 1388 12:55
    حتما باید انیمیشن قشنگ و دیدنی باشه ! بیصبرانه منتظر دیدنش هستم تا ببینم چه اثری بعد از مدتها انتظار و انتقاد از سینمای ایران، خلق شده.
  • داستانهای شیرین سه‌شنبه 23 تیر 1388 18:06
    نقل است، آشفته حالی به نزد حکیم آمد که ای حکیم خواب ندارم، قرض و بیکاری و بیماری از یک سو، غصه نان شب و رنجوری عیال و اولاد از سویی آنچنان اوضاع را بر من تنگ کرده اند که خواب به چشمم راه ندارد. حکیم فرمود: از همسایه خود بزی قرض بگیر و به اتاق خواب ببر، حتماً درمان می شوی! مرد بز را به امانت گرفته و به محل خواب خویش...
  • لبخند چهارشنبه 17 تیر 1388 21:58
    استرالیایی ها توی فرهنگشون که وقتی به هم نگاه می کنن لبخند می زنن !!! این کار از دید من خیلی بیمزه و مسخره بود به کسی که نمی شناسیش لبخند بزنی؟؟ اما الآن خیلی برام خوبه وقتی خسته ام و حوصله ندارم و ناراحتم باید جواب لبخند یکی رو با لبخند زدن بدم و این به بهتر و شاد شدن روحیه ام خیلی کمک می کنه. منم که وقتی لبخند میزنم...
  • هر گل یه بویی داره پنج‌شنبه 11 تیر 1388 22:06
    روزای آخری که داشتیم خداحافظی و اینا می کردیم...و گریه و ... اوه اوه و .... خبرش رسید که بالآخره بنده خاله شدم اونم از نوع خانومش یعنی خاله خانوم ! "خاله بزرگه ام" به مامان گفتم : بیا دیدی من دارم میرم خدا یکی رو جای من گذاشت که بیشتر از منم مشغولش می شی!!!! مامان بهم گفت : دخترم ، هر گل یه بویی داره ! به...
  • اینجا ایران نیست یکشنبه 31 خرداد 1388 20:47
    اینجا ایران نیست باور نمی کنم ... این عکسها و فیلمها ماله ایران نیست!!! اینجا وطن من نیست اینها هموطنان من نیستن ... هموطنان من هموطنانشون رو نمی کشن ایرانی برادر کشی نمی کنه .... چه خبره ... راست می گن " ایران شده فلسطین... مردم چرا نشستین؟؟ مردم که ننشستن !!! اونهایی که من میبینم همه روی دو تا پاهاشون دارن می...
  • ما رای میدیم پنج‌شنبه 21 خرداد 1388 11:17
    ما فردا با دوستامون میریم رای سبز میدیم ... اگر خودتون نمی خوایین رای بدین واسه عزیزاتون رای بدین و واسه آینده کشور عزیز ایران ... گفتنی ها رو گفتیم و نوشتنی ها رو تا اونجایی که می شد نوشتیم من توی ایران زندگی نمی کنم می تونم بگم به من چه؟؟ ولی واسه آینده خودم و ایران و عزیزانم توی ایران میرم رای می دم واسه اینکه دیگه...
  • آینده یکشنبه 17 خرداد 1388 18:00
    قابل توجه دوستانی که سوال می کردن در استرالیا کجا باید برن رای بدن : یکی از دوستان به بنده اطلاع دادن که انتخابات ریاست جمهوری ایران در استرالیا در ۶ شهر در استرالیا برگزار می شه و علاقمندان به سرنوشت کشور و آینده ایران و نام ایرانی می تونن برای مشارکت خودشون به این مراکز مراجعه کنن ... اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه...
  • لطیفه دوشنبه 11 خرداد 1388 10:03
    داشتم رانندگی می کردم که موبایلم زنگ خورد. گفتم - الو... بفرمائید. چرا حرف نمی زنید؟ فقط فوت کرد! گفتم: - اگر زشتی یه فوت کن و اگر خوشگلی دوتا فوت کن. دوتا فوت کرد. گفتم: - اگر اهل قرار نیستی یه فوت کن و اگر هستی دوتا فوت کن. دوتا فوت کرد. گفتم: - من فردا می خواهم بروم رستوران شاندیز. اگر ساعت دوازده نمی توانی بیائی...
  • انتخاب سبز دوشنبه 4 خرداد 1388 10:43
    من که توی ایران نیستم ببینم چه خبره! از اخبارها هم دور هستیم و از شور و هیجانهای ایران اینجا خبری نیست! وبلاگ های بچه ها رو که می خونم میبینم امسال ملت فعال تر شدن و شاید هم بیدارتر! ظاهرا فقط در استرالیا در کانبرا صندوق رای هست و این برای ما خیلی بده!‌ من شنیدم توی استرالیا اگر نری توی انتخابات شرکت نکنی جریمه مالی...
  • خوناشام های مرده چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 14:07
    اگر درست یادم باشه Dracula _ 1931 اولین فیلمی بود که در مورد خوناشام ها و یا vampire ها ساخته شد البته من این فیلم رو ندیدم اولین فیلم خوناشامی که دیدم با بازی Gary Oldman بود که در سال 1992 ساخته شده بود و اسمش Dracula بود، فیلم در زمان خودش خیلی ترسناک بود و خیلی از فکرها را به خودش مشغول کرد خلق شخصیتهایی در این...
  • اعتراف جمعه 25 اردیبهشت 1388 21:19
    مرد برای اعتراف نزد کشیش رفت... مرد: پدر مقدس، مرا ببخش! در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهو.دی پناه دادم پدر مقدس: مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم مرد: اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد پدر مقدس: خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این...
  • پشمک یا موی پری چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 15:40
    استرالیایی ها پشمک خیلی دوست دارن خودشون این نوع شیرینی رو ندارن و به اسم پرشین پشمک می شناسنش و خیلی جالبه بدونین که اسمش رو هم persian fairy floss و بعضی موقع ها هم persian fairy hair صداش می کنن تو صنعت شیرینی پزیشون مخصوصا در تزئینات کیک و شیرینی ازش زیاد استفاده می کنن و خوشبختانه حتما پرشین اش رو روی اسمش...
  • همگونی درخت و دریا سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1388 15:40
    این درختها توی اقیانوس زندگی می کنن خیلی زیبان و از انواع گونه های گیاهان استرالیایی هستن آب اقیانوس بعد از ظهر ها و شبها تا نیمه این درختها بالا میآد همون جذر و مد خودمون! جالب اینجاست که این درختها از آب شور اقیانوس تغذیه می کنن !!! استرالیا گونه های گیاهی متفاوت و زیبایی داره و در تمام نقاط اون درختان اکالیپتوس رو...
  • روز جهانی مادر مبارک جمعه 18 اردیبهشت 1388 10:40
    روز مادر بر تمام مامان شده ها و قرار بشن و بعدانا قرار بشن و خلاصه تمام زنان مبارک باد... جالبه بدونین اینجا یه رسم خیلی قشنگی دارن که برای مامانهاشون، خودشون کیک درست میکنن و تزئین می کنن و براشون میبرن برای سورپرایز هم یه وقت ماساژ و کروز و ... کادو میدن! اینم یه کیک اینترنتی برای مامانهای وبلاگی
  • لذت تماشای فیلم چهارشنبه 16 اردیبهشت 1388 13:15
    دیشب برای چهارمین بار رفتیم سینما فیلم X-man , wolverine شاهکاری دیگه از مارول با بازی فوق العاده هنرپیشه استرالیایی Hugh Jackman که هم خیلی محبوب و هم خیلی هنرمند. بماند که باوجود اینکه باکس افیس اون پیرمرده از فیلم خیلی بد گفت و حدس می زد که نمایشموفقی نخواهد داشت و موضوع اش مثل 3 تا فیلم اولیش نیست و .... از اول تا...
  • من و دندونام جمعه 11 اردیبهشت 1388 11:21
    من دندونهای ردیف و سفیدی دارم اما جنس خوبی ندارن! بچه که بودم کلاس پنجم ابتدایی با خواهر کوچکترم مشغول بازی بودیم که خواهرم یه اسباب بازی سمت من پرت کرد و ناگهان یکی از دندونهای جلوم چپ یه! شکست و خونریزی کرد.... بعد از چند سال سیاه شد.... به دکترهای زیادی مراجعه کردیم ولی همشون می گفتن باید ۱۸ سالش تموم بشه که...
  • قابلمه مسی دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 13:33
    چند دهه پیش مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصا" خورشت و آش از قابلمه های مسی استفاده میکردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار میگرفت ... هیچکی نمیدونست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیره؟؟؟ فقط میدونستند برای پخت غذا خیلی خوبه . داستان از این قراره که بدن...
  • ساندویچ کثیف جمعه 4 اردیبهشت 1388 11:36
    ما تو ایران مک دونالد نداشتیم ! ........................................... داشتیم؟ مک دونالد توی پاکستان شعبه خیلی بزرگی زده.... اینم عکسشه! هنوز مزه اون نون ساندویچی های ترشی که توی بچه گی می خوردیم یادمه با سوسیس بندری و سن کوئیک ... بعد از اینکه نونهای باگت و نوشابه خانواده اومدن اونها از دور خارج شدن! ساندویچ...
  • خدا بزرگتر از آنست که وصف شود پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 16:30
    تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد. آخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت...
  • سیدنی یه نفر .... سیدنی! سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1388 14:03
    ایران وقتی می خواستی امتحان راهنمایی رانندگی بدیم کلی استرس داشتیم و بیشتر از کنکور از این می ترسیدیم، یه بار سنگینی روی دوشمون بود، روزی که می خواستیم بریم امتحان از زیر قرآن رد می شدیم و از چند ماه قبل شروع می کردیم به خوندن یه کتاب 150 تومانی کوچک که تمام قوانین راهنمایی و رانندگی ایران در اون بود. سرهنگ هایی که...
  • بدون شرح دوشنبه 31 فروردین 1388 20:19
    .................." اینجا ایران نیست"
  • جن شنبه 29 فروردین 1388 18:10
    همیشه یه چیز رو نمی تونم توی ذهنم تجسم کنم اون هم جن است! یادمه بچه که بودم خونه پدر بزرگم ۳ طبقه بود و طبقه چهارم به اصطلاح خرپشته و یا انباری بود! ..... .....که البته هنوز هم همونجوریه، من همیشه از اینکه تنها برم اونجا میترسیدم مخصوصا اینکه خرپشته خیلی بزرگ بود و از چوب هم بود! من و دختر خالم خیلی می ترسیدیم مخصوصا...
  • دو تجربه پنج‌شنبه 27 فروردین 1388 14:02
    وقتی اومدیم استرالیا موهام بلند بود و فکر می کنم به خاطر آب و هوا و اکسیژن و نبود روسری و شال و ... بود که رشد خوبی پیدا کرد و بعد از ۴ ماه خیلی بلند و دفرمه شده بود تقریبا یک ماه پیش بود که با احسان رفته بودیم خرید که یه آرایشگاه ایرانی دیدیم به اسم آزیتا که یه ایرانی بود که بهش گفتم فقط مرتب کن! خانوم چندین سال بود...
  • ف با قر یا قر با فر سه‌شنبه 25 فروردین 1388 12:50
    به نظر شما ایشون چجوری غذا می خورن؟؟؟ همین قر و فر ها رو میآن که نمی تونن غذا بخورن لاغر موندن بعد سازمان ملل می گه اینها فقیرن و گرسنه!!! هر چند من دلم به حال اینها خیلی می سوخت! ولی الآن میبینم که اینها اصلا اهل سازندگی نیستن بجای این کارها اگر دو تا بیل بزنن سرزمین خودشونو می تونن آبادش کنن هر چند دستهای زیادی هست...
  • Easter و IMAX یکشنبه 23 فروردین 1388 15:37
    اینجا تعطیلات ایستره! روزی که حضرت مسیح رو به صلیب کشیدن و دوباره زنده شد! تعطیلات از جمعه شروع شده تا دوشنبه ... کانالهای تلوزیون اینجا هم مثل ایران خودمون که در مناسبتهای امام های مختلف فیلم مرتبز رو میذاشت اینجا هم همینطوره با این تفاوت که اینها انواع و اقسام رو پخش می کنن و فیلمهاشون تنوع داره اما ما توی ایران یه...
  • پازل پنج‌شنبه 20 فروردین 1388 13:24
    من و احسان چند وقتیه سرگرم درست کردن پازلیم یا همون jigsaw! واقعا هم سرگرمیه هاااااااااااااا هر چند من بیشتر پاش می شینم. حتما تا حالا نشستین تخمه بخورین و یه وقت دیدین دور و برتون پر از پوست تخمه است و دارین همین جور یک کیلو تخمه رو نوش جان میکنین! پازل هم مثل همینه البته خیلی شیرینه وقتی شما دنبال یه قطعه کوچولو می...
  • هنر آفرینش دوشنبه 17 فروردین 1388 19:02
    من عکس رو خیلی دوست دارم چند روز پیش که این عکس رو دیدم اول فکر کردم که عجب عکاسی بوده که تونسته این عکس رو بگیره !!!! بعد فکر کردم ............ خب منم می تونم ولی باید دوربین خیلی حرفه ای باشه بعد فکرم رو اصلاح کردم که: عجب دوربینی! عجب لنزی! عجب شاتری! که تونسته این عکس رو بندازه بعد فکر کردم ............ که اگر این...
  • سیزده بدر پنج‌شنبه 13 فروردین 1388 14:19
    امروز ۱۳ فروردین ماه روز طبیعته! به نظر من هیچ روزی به اندازه امروز طبیعت آسیب نمیبینه! در ایران: - مردم از ساعت ۵ صبح بلند شدن رفتن پارک های حومه شهرها جا بگیرن که بقیشون هم که دیرتر بلند می شن بیان! ......... - ملت سبزه هاشون رو هم برعکس میزارن رو ماشینشون وقتی هم اتوبانها و خیابانها رو می بینید از سبزهای رها شده به...
  • بارون پاییزی چهارشنبه 12 فروردین 1388 08:48
    از پریشب تا حالا همینطوری داره جرجر بارون می آد بارونش اصلاً بند نمی شه! هوا هم یه نموره سرد شده! خدا رو شکر به این میگن رحمت الهی اما دیگه خیلی زیادش می شه سیل! بارونه هااااااااااااااااا! خیابونها رو همچین میشوره که می تونی برهنه بری هرچند در روزهای دیگه اوزی ها و هندی ها پابرهنه هم دیده می شن! دیشب اخبار خانوم...