ماست مالی

تا حالا فکر کردین واژه زیبای ماست مالی از کجا اومده و ریشه اش چیه؟؟؟ 

             

قضیه ماستمالی کردن از حوادثی است که درعصر بنیانگذار سلسلۀ پهلوی اتفاق افتاد و شادروان محمد مسعود این حادثه را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این صورت نقل کرده است:

                    

«هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور متجاوز از یکهزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست کلیۀ دیوارها را ماستمالی کردند.»

 

Iran Eshgh Group !

 

به طوری که ملاحظه شد قدمت ریشۀ تاریخی این اصطلاح و مثل سائر از هفتاد سال نمی گذرد، زیرا عروسی مزبور در سال ۱۳۱۷ شمسی برگذار گردید و مدتها موضوع اصلی شوخیهای محافل و مجالس بود و در عصر حاضر نیز در موارد لازم و مقتضی بازار رایجی دارد. آری، ماستمالی کردن یعنی قضیه را به صورت ظاهر خاتمه دادن، از آن موقع ورد زبان گردید و در موارد لازم و بالمناسبه مورد استفاده و استناد قرار می گیرد.

انیس الدوله

                                (ناصر الدین شاه مهمان ادوارد هفتم پادشاه انگلیس)

وقتی ناصر الدین شاه به سفر فرنگ رفت تحت تاثیر فرهنگ غرب چیزهایی در مورد روز ولنتاین یا روز عشاق شنید و تصمیم گرفت به این مناسبت برای انیس الدوله هدیه ای بفرستد در نتیجه کارت پستالی را فرستاد تا نشان دهد که چقدر به انیس الدوله علاقه دارد در مورد انیس الدوله مطالب زیادی در تاریخ آمده، زنی فرهیخته ،زیبا و زبان دان (به زبان انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت). برخی نوشته اند در نهایت به دست زنان حرمسرا مجبور به خوردن قهوه قجری شد.

   

                                        تصویر کارت پستال(رودی در انگلیس)

   

انیس الدوله، از جمله زنان صیغه ای ناصر الدین شاه بود، اما نه تنها از زنان عقدی شاه محترم تر بود ، بلکه طرف مشورت شاه نیز قرار می گرفت. اولین زنی بود که به همراه شاه قاجار در اولین سفر او به فرنگ (تا مسکو) رفت. انیس الدوله در واقع ملکه بود، ولی فرزندی نیاورد. شاه او را از ته دل و با تمام جان دوست داشت و چندین بار خواست وی را در زمره زن های عقدی خویش درآورد، ولی انیس الدوله نپذیرفت و اظهار داشت که نمی خواهد ساعت سعد زناشویی خود را بر هم زند. انیس الدوله، به همراه شاه و همراهان وی از راه انزلی عازم اروپا شدند، اما چون موضوع  حجاب انیس الدوله مطرح بود و ظاهری کاملا متفاوت با زنان اروپایی داشت،به اجبار او را از مسکو به تهران بازگرداندند اما شاه به حدی به او فکر می کرد که به هنگام سفر به انجلیز پیکره ای از خود را به همراه کارت پستالی برای او فرستاد این البته به جهت روزی بود که در بلاد فرنگ عشاق برای معشوق انجام می دهند تا نشان دهند فکرشان به او مشغول است.

     

   

                انیس الدوله                                ناصرالدین شاه قاجار

                 

ناصرالدین شاه درباره همراه بودن انیس الدوله در این سفر در خاطرات خود چنین نوشته است :

" کسانی که همراه به فرنگستان آمده اند از این قرار است در دو کشتی ؛ کشتی اول : صدراعظم، انیس الدوله، عایشه، معصومه، خورشید کنیز انیس الدوله..."

با مشکل پیش آمده و عدم تناسب لباس انیس الدوله با زنان اروپایی، قرار شد، آن ها (زنان همراه) به ایران بازگردند. ناصرالدین شاه می گوید :

" امروز بنا شد انیس الدوله و حرم از این جا، فردا بروند تهران. با ساری اصلان (رحمت الله خان) و میر شکار، محمد حسن خان برادر انیس الدوله، حاجی سرور، آقا علی و غیره... انیس الدوله راضی نمی شد. گریه کردند. خیلی به ما بد گذشت، خیلی بد، خیلی سخت، اگر همراه می بردیم برای جا، منزل، کالسکه، کشتی نشستن اشکالات داشت. اگر بروند تهران دل ما می سوخت. بسیار بسیار بد گذشت. آخر میرشکار، ساری اصلان راضی کردند به خودشان که این جا بد می گذشت مثل حبس بودند." روز بعد شاه در یادداشت خود آورده است : "... آمدیم عمارت، انیس الدوله این ها می خواستند بروند. زیاد گریه کردم و آن ها هم گریستند. اوقاتم بسیار تلخ شد. خدا انشاالله به سلامتی همه را به وطن خود برساند. انشاالله به خصوص انیس الدوله هرچند در طول سفر خاطرم از وی فارغ نمی شد."

          

انیس الدوله زنی خیر و با ایمان بود. پل ناصرآباد در لواسانات و درهای مسجد گوهرشاد که به طرف حرم باز می شود به دستور او طلاکوب شده است. پس از کشته شدن شاه روزی برایش دسته ای اسکناس آوردند و چون تمثال شوهر را روی آن ها دید، چنان بر سینه و شکم کوفت که سخت بیمار شد و پس از چند ماه به همسر خویش پیوست. با دیدن عکس انیس الدوله و مقایسه آن با تصاویر زنان دربار به راحتی میتوان فهمید که چرا ناصرالدین شاه به این زن اینقدر علاقه داشته!!!

سرخی تو از من زردی من از تو

امسال چهارشنبه سوری با نوروز پشت سر هم افتادن و این اتفاق خیلی کم پیش میاد. بعد از کلی بر و بیا بالاخره قرار شد ایران هم به جمع کشورهایی که نوروز به اسم اونها به ثبت رسیده ملحق بشه... الهی آمین.

 

    

چهارشنبه سوری مراسمی باستانی است. نیاکان ما شب چهارشنبه آخر سال را با روشن کردن آتش و پریدن از روی آتش و شادی سپری می کردند.  سلامت روحی خود رو برای ورود به سال جدید با پریدن از روی آتش و گفتن " سرخی تو از من زردی من از تو " می گرفتن.

چهارشنبه سوری مراسمی بسیار با شکوهی داشت از آتش و فالگوش و آجیل و ... گرفته تا قاشق زنی. که متاسفانه تمامی این رسوم باستانی و بی نهایت زیبا با عنایت مسوولین و مدیران کارآمد و همچنین تعصب بی جا و بی مورد بعضی از اقشار جامعه به فراموشی سپرده شده اند و تنها چیزی که از چهارشنبه سوری برای ما ماند صدای ترقه و دینامیت و ... بود.

در بعضی از خانواده ها هنوز بعضی از این رسوم زنده هستند و نفس می کشند.  شب چهارشنبه سوری شب مبارک و میمونی برای ایرانیان است ایت روز رو به شادی و میمنت یاد کنید و غمهای دلتون رو دور بریزید.

مراسمهای مختلفی در این شب اتفاق می افته که خیل از اونها رو دیدید و شنیدید مثلاً مثل : قاشق زنی و کوزه شکستن و انار قرمز دون کردن و سپند و فالگوش وایستادن و ... اما یکی از این رسوم برای دختران دم بخته. قضیه از این قراره که در قدیم چهارشنبه سوری جارو می خریدند و در طی سال استفاده می کردند و در نهایت در شب چهارشنبه سوری با اون جارو (که البته ماله اون خونه ای بوده که دختر هم مال همون خونه ) دختر دم بخت خونه رو می انداختن بیرون و بعد هم دختر پشت در خونه و در بیرون برای اون سالش نیت می کرد و فالگوش می ایستاد. در قدیم و در روستاها پسرهای جوون برای پیدا کردن دختر دم بخت کوچه گردی یا همون قاشق زنی می کردند و به دخترانی که در پشت درها ایستاده بودن نیمچه نگاهی می انداختند.... بعد هم اون جارو را در آتش می انداختند تا ارواح خبیسه و بد و ... از بخت اون دختر دور شن و بخت دختر بسته نشه. این رو امتحان کنید من نتیجه اش رو دیدم مامانم برای دخترهای فامیل و چند تا همسایه این کار رو کرده و جواب هم گرفته. ایرانیان باستان به فکر همه چیز بودند دیگه چی میخاین!!!!

سفره های هفت سین رو در قدیم در روز چهارشنبه سوری میچیدند چون معتقد بودند که ارواحشان برای دیدن آنها به زمین می آیند (فروردین یا همان فرودگان به همان معنا است) پس آتش روشن می کردند که خانه هایشان روشن و گرم باشد و سفره هایشان سبز و رنگین.

        نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی  

                                                که بسی گل بدهد باز و تو در گل باشی

شاد و خرم باشید و چهارشنبه سوری باصفایی رو براتون آرزومندم.

احسان یه مطلب در مورد چهارشنبه سوری نوشته که جالبه بخوونید.......