یا حسین ...

هر سال محرم که میومد روز تاسوعا و عاشورا قیامتی برپا میشد ... مردم به عذاداری حسین و یارانش مینشستن و با زینب و ابوفاضل همدردی می کردن و برای مصیبت خاندان پیامبر گریه و زاری می کردن. هر سال گل و خاک به سر و بدن می زدن و خون مصنوعی به کفن و لعن یزید سر می دادن  

 

عاشورای امسال قیامت بود ... بجای خیمه دلهای مردم آتش زده شد و بجای رنگ قرمز خون جوونها روی زمین بود و بجای پرچم ها دستهای پیروزی و سبز بالا بود. خاک ایران روی سرشون و لعن ظالم کردن و از حسین خواستن حق خواهی کنه ! ! ! امسال مردم از ابوالفاضل همدردی خواستن و یا حسین کشیدن .  

 

امروز وقتی صبح از خواب بلند شدیم و تلوزیون رو روشن کردیم تیتر خبری استرالیا عاشورا در تهران بود 2 تا 3 دقیقه مختص خبر بود. وقتی خبر تموم شد نمی دونستم چی کار کنم؟؟؟

 

"ای کاش اینجا ایران بود"

وکیلم؟...........

صفحات آلبوم های قدیمی رو ورق میزنم ... بوی کاغذ عکس کهنه و چسب زرد شده و تلق و ... عکسهای سیاه و سفید و قهوه ای و رنگی زرد شده عروسی مامان و بابام ... بابا با کت مخمل مشکی و پاپیون و مامان با یه تاج از شکوفه های رنگی که با دسته گلش یکیه! لباس عروس بلند و ساده و سفید با آستین های تور دوزی شده سر سفره عقد که شیرینی های زبون تلق پیچی شدن ... می تونم حدس بزنم که تلقش قرمزه! می تونم بوی اون روزها رو حس کنم سادگی ... صداقت ... شادی  

سفره عقد خیلی ساده است ... نون سنگک طبیعی و پنیر و سبزی با اسفندهای رنگ شده!   

 

 عکسهای مهمونها در حال رقص و حبه خاله در حال فضولی و راحله خانوم در حال آتیش کردن سیگار و شوهرشم در حال روشن کردن فندک!!!    

  

- مامان ... این خانومه کیه؟؟ چقدر نازه! 

- خدا رحمتش کن ... دوستم نرگس چقدر ناز بود توی بمباران با بچه هاش کشته شدن! 

ه ه ه ه هـــــــــی!! چقدر اون روز با نامزدش رقصیدن.

-  آخی ...  

- مامان شما هم رفتین محضر عقد کردین؟؟ 

- نه ... اون موقع ها اینجوری نبود می گفتن که دختر باید سر سفره عقد، محرم بشه ... و صیغه عقد سر سفره عقد که چند تا چیز مختصر از نشونه های برکت خدا بود جاری میشد! 

اینجوری نبود که میرفتن محضر دزدکی عقد بکنن و بعد هم یه مراسم عقد بگیرن که یه سفره از کجا تا کجا بندازن و خدادتومان هم پولش و بدن و ... دریغ از اینکه اینا قبلا عقد کردن! واسه کادو جمع کردن. 

- خب چه فرقی داره؟ 

- واسه اینکه وقتی عروس ناز می کنه چهار نفر باشن ناز کردنش و ببینن و وقتی گفت "بله"! 20 نفر واسش کل بکشن ... از اینها گذشته وقتی سر سفره عقد نشستی با تمام وجود حس می کنی که امروز عروسی و همه توجه ها روی توست و قلبت همچین تاپ تاپ میزنه که خدا می دونه!!! وقتی می بینی مردی که پیشت نشسته به تو به یه جوری نگاه می کنه که زیباتر از تو توی دنیا نیست و با تمام غیرت و مردونگیش داره مردت میشه! غیرتش و ریخته توی کاسه آب وسط سفره و زلال و شفاف با چشماش عین شمعهای روشن آینه شمدونای تو برق میزنن ... پیش خودش می گه ... این عروس منه این اسفندای رنگی رو دور سرش بچرخونین و آتیش کنین . . .  

 - چه فایده بعدش همه اونها یادشون میره!!   

  

چند صفحه رو ورق میزنم و عکس خالی سفره عقد با آینه کج توجه ام رو جلب میکنه ...جالبه که تا حالا بهش دقت نکرده بودم آخه این صدمین باره که دارم آلبوم رو میبینم...   

- مامان راستی چرا آینه کجه ! کی سفرتونو چیده بود؟ 

- نه مادر جان کج نیست ... سفره عقد من و خاله ات و دختر خاله هااااااا. بر طبق رسوم مراسم عقد منزل پدری عروس برگزار میشد و داماد سر سفره مینشست و منتظر عروس خانوم میشد و وقتی عروس میآمد توی اطاق شاداماد آمدن عروس خانوم رو از توی آینه می دید و قند توی دلش آب میشد.  

- ماله شما هم همینجوری بود ؟؟؟ 

- آره ... من داشتم میومدم تو دایی خلیلت پاشو گذاشت روی تورم و عقبی افتادم و بابات عصبانی شد و بعدا حسابی زدش طفلک رو ... بچه بود خیلی اومده بود نقل برداره.

- حاجی هیچی نگفت؟ 

- چرا گفت دستت درد نکنه حرف منو گوش نمیده شما یه گوشتماالیش بده!  

 

زندگی که پایه هاشو صداقت و عشق ساخته باشه هیچ وقت خراب نمی شه!!! عروسی الهه که یادته ... دختر آقای ایکس؟ 

-آره چه عروسی براش گرفتن خدایی، سفره عقدش با آبشار مصنوعی بود و بوستان دیگه ؟؟؟ چقدر گل ریخته بودن اونجا!!! 

- آره 2 میلیون تومان فقط پول سفره عقدشون شده بود، آخر شب هم همه گلها رو ریختن دور! 

- آره یادمه اونا چرا طلاق گرفتن؟؟ 

- بعد از عروسی پسره کل پولی که باباش بهش داده بود واسه زندگیش، به زور الهه خانوم خرج عروسی کرد بعد هم واسه خاطر 5 میلیون تومان رفت زندان،  آقای ایکس هم گفت که من دخترم رو به آدمی که خرج و برج دستش نباشه نمی دم و طلاق گرفتن. همین!  

هر چقدر مراسم عقد عروسی ساده تر باشه و بی ریاء همونقدر هم باشکوه تر خواهد بود و مهمونها احساس راحتی می کنن.  

- اصلا چی شد که این محضر رفتن مد شد؟؟؟ 

- والله نمی دونم ... همه چی رو خراب کردن دیگه واسه ملت سنت نذاشتن، نمی دونم دلیلش این وام بانکی ها بود که باید قباله رو براشون میبردی یا اینکه می گفتن مردم جادو جمبل می کنن سر سفره عقد نمی دونم یارو قدمش سنگین بود اینا بدبخت شدن و ... حماقت خودشون رو  گردن قدم یه نفر دیگه مینداختن، البته مردم ایران هم خمیر مایه اش رو دارن تجمل گران خب قدیما حتما باید عروس داماد روی زمین میشستن که این یکی خیلی سخت بود که صندلی گذاشتن همین دختر ایگرگ خانوم تاج مبل از تاج عروس بلند تر بود ... اصلا عروس معلوم نبود. 

 

- هاهاهااااااااااا آره مامان یادته !!! از خنده اشک جلوی چشامو گرفته بود نمی تونستم نفس بکشم، تصویر عروس توی اون مبل به اون بزرگی که بنده خدا مادر عروس که قدش کوتاه بود دور مبل میچرخید یه جا پیدا کنه که دیده بشه. از ماست که بر ماست.  

 

من خودم سر سفره عقد توی خونه عقد شدم و همون حسی رو داشتم که مامانم برام شرح داده بود. سفره عقدم خیلی ساده بود هر چند باب میل مادرشوهر نبود اما حرف مادر رو گوش کردم و بردم!  دوست نداشتم سفره عقدم از ظروف سمساری هایی باشه که معلوم نیست سر سفره عقد چه کسی بوده و نبوده!!! از قدم خیر خانوم و بد قدم گرفته تا چشم شور و باباقوری و ... همه بودن. نوبت جواب احسان هم که رسید با خنده گفت داماد رفته نون بگیره!!! کل مجلس ترکید. دامادمون بامزه بود دیگه

 ....... شما مراسم عقدتون چطور بود؟؟؟

توالت های فرنگی هااااااا

همه ما انسانها بحرانی ترین لحظه زندگیمون زمانیه که کلیه هامون پر شده از اوره و به سیستم اعصابمون فشار میآد و عقل و حافظه همه چی از کار می افته... یه ضرب المثل هم داریم که می گه : " گشنگی نکشیدی عاشقی یادت بره ! شاشت نگرفته جفتش یادت بره " ببخشید که از این لفظ استفاده کردم ، ضرب المثله دیگه نخواستم خرابش کنم!

- کجا بریم ؟؟؟ 

- بریم ولیعصر برای خرید خوبه. 

- باشه بریم ..... (میدان ولیعصر بعد از 3 ساعت خرید و خوردن نوشابه و آب و بستنی و ... ) 

- زود باش داره میریزه ....... وای بدوووووووو 

- بابا چی کار کنم، خب ! ... صبر کن الآن برات می پرسم!  آقا اینجا دستشویی کجا هست؟ 

-- برین پارک لاله یا توی سینما ... سینما اگه راتون دادن وگرنه بهتر برین بیمارستان یا پارک!!! 

- واااااااااای تا اونجا باید بریم؟ گفتم من آب نمی خوام هااااا ... 

- خب گفتی تشنه اته دیگه! 

- حالا چی کار کنیم ؟  

- بیا اینجا ... بذار ببینم این آقا حرفمو می فهمه میذاره بریم توی دستشویی سینما!... 

- بدو ... نمی تونم صبر کنم . 

- تو اگه منو نداشتی الآن چی کار می کردی؟  

- می رفتم خونه ! 

- سلام آقا ! ببخشید ما می تونیم از دستشوویی سینما استفاده کنیم ............ دوستم کلیه هاش درد گرفته! 

-- یکی تون وایستین اونی که واجب تره بره ! ( می ترسه که قاچاقی بریم فیلم های ناب و پرخرج ایرانی رو ببینیم )

- ممنون اقا ..... بدو دیگه ! کیفتو بده به من برو  

بعد از 10 دقیقه: 

- کجا موندی؟ 

- اه اه اه ! ... حالم بهم خورد،  

- چرا؟ پاچه های شلوار و چرا تا کردی؟  

- چقدر صفش طولانی بود کف دستشویی هم پر از آب بود چند تا هم چاهشون گرفته بود  یه خانومی هم اونجا بود که برات حساب می کرد که چی داشتی بعدش هم باید بهش پول می دادی!... شانس آوردم توی مانتوم پول خورد داشتم .... 

- در عوض چشات باز شد!  خوب که رفتی سینما بازم از توالت های مسجد تمیز تره!

- آره! خب کجا بودیم ؟ داشتیم چی می خریدیم ...  

-بریم طلیعه ببینیم شال و روسری چی آورده؟  

 

مشکل همه ما ایرانی ها در موقع خرید و پارک و سیزده بدر و پیک نیک و مسافرت و خلاصه رستوران!    

اینجا ایران نیست و صدقه سر دولت استرالیا در تمام مناطق دسترسی به توالت عمومی امکانپذیر می باشد در هر طبقه از مراکز خرید حداقل یک سرویس بهداشتی که شامل توالت بانوان _ آقایان _ معلولین _ اطاق مادران که مجهز به ماکرو ویو و محل تعویض پوشک بچه و ... می باشد، وجود داره! اگر به جایی برای پیک نیک می خواهید برین فقط کافیه قبلش به این سایت the National Public Toliet map مراجعه کنین. دستشویی ها اغلب 80% تمیز و مجهز به موارد بهداشتی از قبیل صابون و دستمال کاغذی و کاغذ یک بار مصرف برای نشیمنگاه دستشویی و ... هستن. بعضی ها هم مجهز به دستگاه خودپرداز سرنگ به دیابتی ها می باشن. مسوولین تمیز کردن توالت ها در روز چند نوبت توالت ها رو تمیز می کنن و هرگز دم دربش نمی شینن و توقع پول و کمک از شما ندارن !!! توالت ها 100% مجهز به سیستم تهویه بسیار قوی هستن که شما رو مشمئز نمی کنن.

اینجا هرگز مشکل دستشویی و توالت نخواهید داشت حتی داخل قطارهای شهری و ایستگاه ها هم مجهز به دستشویی هستن.حتی بعضی از رستوران ها و سینما ها مجهز به اطاق آرایش با آینه ها و لامپ های مخصوص و تجهیزاتی برای بانوان هستن. دیگه لازم نیست نگران خوردن نوشیدنی قبل و هنگام خریدتون باشین ... راحت باشین چون این بخشی از زندگی انسانهاست و یک احتیاج مبرم است که متاسفانه دولت ایران نه تنها اون رو جدی نمی گیره بلکه ضروری هم نمی دونه برای همین هم هست که درختان خیابان ولیعصر با ادرار و شمشادها هم با کود انسانی نگهداری می شن. جای ادرار روی درختها و یا کنار پیاده رو، روی دیوار خونه ها دیده می شن. حتی مصلی تهران هم که برای خودش عضمتی داره تعداد محدودی داره که نه تنها زیاد نیست بلکه جوابگوی نمازگزاران و مسلمانان نمازگذار عید فطر که همه باید وضو بگیرن و ... نیست. در پارک ها هم نگاهبانهای توالت ها هر وقت دلشون بخوان در دستشوویی رو باز می کنن و در یه موقع هایی که خیلی لازم داری قفلی با زنجیر روی در میله ای رنگ و رو رفته توالت ها میزنن !  

کی می شه سیستم سالم شهرسازی در تهران و شهرهای دیگه ایران اجرا بشه؟؟؟