فشن ایران

در مورد فشن چقدر میدونید؟؟

هیچ میدونستید که مانکنهای فشن هیچوقت سندل بدون بند پاشون نمیکنن چون نمیتونن اونجوری را بروند.

هیچ میدونستید که بهترین مانکنهای دنیا روسی و ایتالیایی هستند.

هیچ میدونستید که شیکترین مدلهای جدید حتی فرانسوی ها شو های خودشون رو در میلان ایتالیا اجرا میکنن

هیچ میدونستید که میلان و بعدش نیویورک مهمترین و بزرگترین شوهای فشن رو دارن

هیچ میدونستید که طراح های معروف لباس در دنیا برای اینکه ایده جدیدی در ذهنشون بیاد به شهرهای تاریخی دنیا سفر میکنن و یا گاها ساعتها را در مکانهایی مینشینند تا ایده بگیرند. طراح کریستین دیور (گالیانو) که مد سال را چند هفته پیش ارائه داد عنوان کرد که ساعتها در موزه لوور نشسته و از نقاشی لویی سوم ایده گرفته.

هیچ میدونستید که دکور فشن هم مانند طرح لباسها و آرایشها خیلی مهم است.

هیچ میدونستید که اولین مانکنی که روی صحنه ظاهر میشه خیلی مهمه و لباسش یک نوع پیام است.

هیچ میدونستید که در دنیا برای طراح های لباس این امکان وجود داره که پارچه هم طراحی کنن.

هیچ میدونستید که مانکنهای عرب استاندارد اعراب رو دارند و عموما سایزشون 38 است.

عکس بالا مربوط به یکی از بزرگترین فشن های ایران است.

طراح لباسهای بالا از موارد بالا پیروی کرده و سعی کرده تا استانداردهای فشن دنیا را حفظ کنه و برای خلق پوشش های بالا به میدان ولیعصر – میدان هفتم تیر و در نهایت ساعتها روی سکوهای پارک دانشجو نشسته و ر.ی.د.ه

طرح های لباسهای بالا صد در صد تکراری و خسته کننده است و طراح لباس هیچ زحمتی را جهت خلق آثار متقبل نشده است (کفشها را ببینید) من فکر میکنم انشاءالله بی حرف پیش باشد تا زنان ایرانی با اینهمه مدل و امکانات و پوشش شیک و ارزان و فراوان مشتی محکم بر دهان استکبار جهانی و همچنین فشن های میلان و نیویورک و ... بزنند.

در ادامه باید ذکر کنم که یکی از دوستان من در ترکیه یک طراح موفق است. ایشون در ایران به هیچ جا نرسید و به اونجا رفت البته خیلی خیلی سختی کشید چون بی اندازه عاشق طراحی دوخت بود و در این زمینه هم سواد آکادمیک داشت. ما در ایران طراح ها و خیاط های بسیار ماهر و حرفه ای داریم که واقعا باید قدرشون رو دونست.

اینجا ایران است و کلمه فشن در اینجا کاملا بی ربط. ما که هنوز نتونستیم بازار ورشکسته پارچه رو سرو سامان بدهیم و هنوز تعریف درستی از سایز لباس در کشور نداریم چطور جرات میکنیم شوی فشن راه بیاندازیم و اسم مد را در مجلس بیاریم؟؟

 

آیا شما هم پولدارین؟؟

هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین»
کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود. گفتم: «بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.»
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: «ببخشین خانم! شما پولدارین »
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: «من اوه... نه!»
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت: «آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.»
آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.

                                                                       "ماریون دولن"

راهی هست!!!

همیشه برای ابراز علاقه و عشق راهی هست. اما اونو خودت باید پیدا کنی البته اگر عشقت واقعی باشه.