بن بست ایران

اینجا ایران است ... اینحا ایران نیست ... اینجا ایران است ؟؟ یا نیست ؟؟ در واقع اینجا ایران نیست !!! توی این مدت که نبودم ایران بودم ... دیدم ایران هم ایران نیست !!! رفتم اصفهان اونجا هم حس ایران رو بهم نداد !!!


ایران کجاااااااااااااااااااااااست ؟؟؟ چه بر سر ایران اومده ؟؟؟ بالاخره ایران ایران است یا ایران هم دیگه ایران نیست؟



ادامه مطلب ...

یه بعداظهر سگی


دلم نمی خواد از جام پاشم ... دلم می خواد تا ظهر نه تا شب همینجورررررررررری بخوابم !!!

اصلا دلم نمی خواد امروز صورتم رو exfoliate بکنم و کرم بزنم اصلا بذار تمام سلولهای مرده پوستم رو هم جمع بشن تا پوستم کلفت شه.

دلم می خواد برم از توی یخچال یه دسر شکلاتی با 1000 تا کالری بردارم بخوورم اصلا به کسی چه!! اصلا دلم می خواد خونه همینجوری کثیف باشه و کثیفترش کنم ... مگه چی می شه ؟؟؟ واااااااااای بعدازظهر رو چی کار کنم ؟

دلم می خواد بشینم تا شب پای کامپیوتر و کلیک کنم تا پاهام سر شه! بذار ظرفهای کثیف اینقدر بمونه تا خونه بوی تعفن بگیره.

دلم می خواد موهای یه نفر رو از ته بکشم.

الآن میرم ناخن گیر رو برمیدارم ناخونامو از ته می گیرم بعدشم تمام موهای زیر پوستیه پامو اینقدر فشار می دم تا جاشون کبود بمونه ...

اینقدر سرمو بخارونم تا بسوزه، تمام شمعهای نصفه و اسپری ها و شامپوهای نصفه رو همه رو میریزم دور.

این گلها دارن اعصابمو خورد می کنن الآن همه اش رو از ته می چینم ...

تف میکنم روی آینه و با دستم می کشم رو تموم آینه تا همینجوری گه بمونه! سیفونم نمی کشم و لباسای پارمو می پوشم و آرایش و ریملهای ریخته زیر چشمم رو هم پاک نمی کنم ...

واااااااااای بعدازظهر رو چی کار کنم ؟

دندونام رو هم دوست ندارم مسواک بزنم ... این صندلیه میخ داره نمی تونم روش بشینم... لاکهای روی ناخنم رو با دندونام می کنم حوصله لاک پاک کن ندارم ...... اه !!!

حموم واسه چی دیگه!! الآن این مارمولکه رو میندازم توی شیشه و میذارم توی ماکرو ویو تا بپذه بعد هم میذارم بیرون تا درس عبرتی بشه واسه بقیشون تا توی خونه ما نیآن ....


درین درین درنگ دن ... ری دا دا دا دادان دان ... درین درین درنگ دن ... ری دا دا دا دادان دان

... اه این کیه دیگه!!!

درین درین درنگ دن ... ری دا دا دا

یه دوست خوب ؟؟؟ سلللللللللللللللللللام چه کار خوبی کردی زنگ زدی!!!



بعد از مکالمه : یه حموم تکمیل میکنم و لباسهای ورزشم رو برمی دارم و خودم رو واسه یه "بعد از ظهر سگی" آماده میکنم


چقدر دلم واسه یه دوست خوووووووووووب تنگ شده

شرح حال امروز ماااااااا


ب
ی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم‏

آه کز طعنه‏ء بدخواه ندیدم رویت

نیست چون آینه‏ام روی ز آهن چه کنم‏

برو ای ناصح و بر درد کشان خرده مگیر

کار فرمای قدر می‏کند این من چه کنم‏

برق غیرت چو چنین می‏جهد از مکمن غیب

تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم‏

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت

دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم‏

مددی گر به چراغی نکند آتش طور

چاره‏ء تیره شب وادی ایمن چه کنم‏

حافظا خلد برین خانه موروث منست

اندرین منزل ویرانه نشیمن چه کنم‏



به به ... به به  ... به این می گن فال حافظ !!!! توی قسمت تعبیر این رو نوشته بود: خود را مأیوس و افسرده می بینی و از بدخواهی دشمن شکوه و شکایت داری. خود را نباز و دل به تقدیر بسپار. هر چه خیر است پیش می آید. به خدا توکل کن و با دوستان دانا مشورت کن تا راه چاره ای پیدا شود.


ولی هر چی ما دیدیم جز عشوه معشوقه و ناز عاشق چیز دیگه ای نبود!!!


روز خوبی داشته باشین